رد پای دوست



قبلا درباره جن ، یک پست کامل در اینجا

( کلیک ) نوشته بودم ، پیشنهاد میکنم اول اون رو بخونید.


---------------------------

در این پست میخوام مستنداتی از طلسم و جن گیری که خودم شاهدش بودم و درگیرش شدم رو بگم ، منتها اولش تصمیمم بر این بود که پستش رمزی باشه و رمزش رو به دوستان بدم اما خب ، شاید بهتره یک پست معمولی باشه . بهر حال


طبق نص صریح قرآن و آیه 102 سوره بقره ، در زمان سلیمان ، هاروت و ماروت چیزهایی به مردم یاد میدادن که باعث جدایی زن و شوهر میشد  ، همچنین در ماجرای موسی و کاهنان فرعون ، بعد از اینکه موسی معجزاتش رو نشون داد ، سران قوم گفتن که موسی ، ساحری تواناست که میخواد شما رو از شهرتون بیرون کنه ( اعراف 109 ) و بعدش قرار شد که بهترین ساحران رو جمع کنن تا اونجا که قرار میشه اول جادوگران طناب هاشون رو بندازن بعد نوبت موسی ع بشه ، اما نکته اینحاست که خدا میگه ( طه 66 )  پس به ناگاه ریسمانها و عصاهای آنها در اثر سحرشان در خیال موسی مصور شد که [به هر سو] میشتابند. به کلمه ( یخیل الیه ) دقت بشه که اون جادوگران چشم های مردم رو سحر کردن و واقعا اون ریسمان و طناب ها حرکت نکردن.


این یکی از 2 جا در قرآن بود که صریحا درباره جادو و طلسم صحبت شده .


اما نکته جالبتر اینه که اجنه عمر طولانی ای دارن و مثلا عمرشون 10 برابر از متوسط عمر انسان بیشتره و بخاطر طول عمر بالا و اینکه همراه انسان هست پس میتونه در خاطراتش شریک بشه و در زمان احضار روح که منظور همون جن هست میتونه خاطراتی از کودکی ، بزرگسالی یا خاطرات خاصی رو از اون نقل کنه و حاضرین فکر میکنن که این جن ، روح متوفی است که اصلا این طور نیست.


همچنین اجنه میتونن مثل یک شبکه اجتماعی با هم ارتباط داشته باشن ، حالا تصور کنید یک زن و یک مرد که هر جفتشون یک جن دارن و حالا به واسطه چیزی مثل طلسم قراره بین اونها جدایی بیفته ، جن زن میدونه که زن انسان از چی بدش میاد و از چه کلماتی نفرت داره و همینطور جن مرد ، حالا جن زن به جن مرد میگه که زنه از چی بدش میاد و اونها رو به جن مرد میگه و جن مرد اون کلماتی که زن انسان ازش متنفره رو به مرد القا میکنه تا مرد به زن بگه و این باعث جدال و درگیری بشه.


1


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


حالا برگردیم سراغ برخی مستندات ، اینو بگم و بعدا بهش برمیگردم ، تو یکی از کامنت های پست ها من اشاره کرده بودم که شاید اونها از روح ما تغذیه کنن ، اینو کلید واژه میکنم و بهش بر می گردم.


یادمه من هنرستانی بودم و داییم قرار بود یه بخشی از خونه رو که قبلا حالت انبار داشت رو خراب کنه و مرتبش کنه و یه آشپزخونه کوچیک دربیاره ، البته اون خونه رو تازه خریده بودن ، زمانی که داشتن اونجا رو تخریب میکردن یک لوح برنجی که گمونم روش نقشی از یک زن و مرد روش بود رو از لای دیوار پیدا کردن و این باعث تعجب ما شد . قرار شد اون رو به کسی که تو این حوزه دعا و طلسم هست نشون بدیم که این چیه ؟؟؟ اون شب اون لوح تو خونه ما بود و خواهرم در طول شب چند بار کابوس دید و جیغ کشید و کلا شب بدی بود. بعدا که اون لوح رو به کسی که از این چیزها سردرمیاورد نشون دادیم گفتش که اون لوح ، یه جور طلسم برای جدایی زن و شوهره ، تو اون خونه که این پیدا شد زن و شوهره با هم مشکلی نداشتن ؟؟؟


مورد دیگه ، برمیگرده به پدربزرگم که الان در قید حیاته و خدا بهش سلامتی بده . زمانی که به خواستگاری مادربزرگم میره و اینا عقد میکنن ، زمان 4 سال وقفه بین جشن عروسی می افته و همیشه یک چیزی باعث میشده که این پدربزرگم نسبت به مادربزرگم دور بیفته و بهش بی توجه باشه ، مادر مادربزرگم به نظرش میرسه که این قضیه عجیبه و یه بار که یه سیدی میره خونشون ، بهش ماجرا رو میگه و اون هم که گمونم درویش بوده سرکتاب میکنه و میگه که احتمالا جادو جمبل کردن پدربزرگم رو تو لباسش یا کتش باید یه چیزی باشه ، یه چیزی مثل دعا با ناخن و مو ، بعدا که پدربزرگم میره خونشون و اونها کتش رو وارسی میکنن میبینن که بله ، یه جوری ماهرانه این کار رو کردن و دعا نوشتن که اصن در نگاه اول مشخص نبوده و بعدش که دعا داد و این طلسم هم باطل شد و بعد از مدتی پدربزرگ و مادربزرگم با هم ازدواج کردن.


ماجرای مشابه دیگه هم بعد از ازدواج عمه ام بود که اون موقع چون پدربزرگم خونه بزرگی داشت ، عموم اینا و ما و عمه اینها با هم زندگی میکردیم ، البته با هم که نه ، خونشون بزرگ بود و هر کی تو اتاق یا طبقه خودش بود ( خونه پدربزرگم 2 طبقه و مشتمل بر چندین اتاق بزرگ بود و این خیلی عجیب نبود ) اما بهر حال بعد از ازدواج عمه ، یکی میره برای شوهر عمه ام دعا میگره که اینا از هم جدا بشن منتها اون طلسمه برعکس میشه و به جای اینکه به عمه و شوهر عمه بخوره ، میخوره به خاله و این بنده خدا همیشه میگفته حس میکنم یه موجودی با چون داره منو میزنه و اصن آرامش ندارم و همین چقدر باعث اتفاقات بعدی شد و این سوئ تفاهم که عمه رفته برای خاله که میشده عروس خانواده دعا گرفته و این ماجراها پیش اومده در حالی که نه عمه ام اهل این کارها بود و اون شخصی که این کار رو کرده بود اصن جزئ فامیل ها ما نبود.


از این دست مطالب زیاد و خیلی شنیدم و اگه باور هم نداشتم با اون لوح برنجی ، شکی باقی نموند و من به این نتیجه رسیدم که یکی از عواملی که باعث این اتفاق میشه حسادته ، یعنی طرف بگه اگه اون با من خوشبخت نشه با هیچ کس دیگه ای هم نباید خوشبخت بشه و یا به قول مادرم که همیشه میگه ما تو خونه نشستیم و مردم برامون هزارجور حساب کتاب میکنن . پیشنهاد میکنم این پست رو بخونید

( پرده چشم = کلیک ) 


تا الان بحث درباره دعا و طلسم بود اما مورد عجیبرتش تو این حوزه ، رفتن سراغ کسیه که  میگه من موکل دارم و باز هم متاسفانه متاسفانه کسی که این کار رو میکرد میگفت من با جبرئیل و فرشتگان بزرگ در ارتباطم اما به نظر من اون با جن در ارتباطه و تا جایی که من مطالعه داشتم شنیدم که حتی یکی از بزرگان و عرفا این فریب رو از اجنه خورده که خودش رو فرشته معرفی کرده و حتی برای نماز صبح هم بیدارش میکرده . گمونم مشابه این اتفاق برای آلیستاکرولی هم افتاده و اون کسی که بهش کتاب شریعت رو خونده "فرشته " معرفی کرده.



کتاب شریعت آلیستاکرولی جن گیر

( کلیک ) 


پس خیلی جای تعجب نداره که جن گیر بگه من با فرشته در ارتباط هستم و یک آدمی هست تو همون شمال که مدعیه که همینه و پسرخالم عاشق یه دختری شده بود و دختره رو میخواست و به پسرخالم قول داده بود که دختره برای اینه ، اما علی رغم تمام دعاهایی که داد ( همون جن گیر ) ، اون دختره ازدواج کرد و حالا پسرخالم از اینکه اینا به هم نرسیدن سر خورده شده .


در پست قبل هم گفتم ، رفتن سراغ جن گیر و اجنه یعنی فراخوان اونها و به عبارت ساده تر بازکردن در قفس شیری که ممکنه شاید اوایل خیلی به آدم کار نداشته باشه اما در نهایت زهر خودش رو میریزه و ممکنه بلا سر آدم بیاره.


-----------------------------------------------------------------


برگردیم سر قصه خودمون ، این پست طولانی شد؟ نه؟ این مقدمات رو گفتم تا به چیز مهم تری بپردازم که میشه پست های بعد.


با توجه به فیلم هایی که دانلود کردم ، میخوام به شما چند فیلم پیشنهاد کنم که ببینید البته در زمان خودش نقدش رو خواهم نوشت اما خب تا اون زمان


1.- جنگجوی درونPeaceful Warrior

2.Hichki که

3.Joy

4.انیمه your name

5.A.Beautiful.Mind


اینها به نظرم جزئ بهترین ها بودن ، اگه شما هم فیلمی میشناسید بهمون معرفی کنید.



در وبلاگ سابقم ، فیلم های خوبی که فکر میکردم جالبه و ارزش دیدن داره رو در قالب یه یادداشت معرفی میکردم

( اینجا )  و البته تصمیم دارم در بیان هم این رویه ادامه پیدا کنه .در آخرین یادداشت منتشر شده که تو وب سابقم بود از دوستان خواستم که فیلم هایی که فکر میکنن خوبه رو بهم معرفی کنن

( اینجا ) 


برای دانلود از اونجا که فیلم با کیفیت حجمش نزدیک به 1 گیگه و از طرفی ما مودم مخابرات رو جمع کردیم و مودم همراه گرفتیم و اینجا تحت پوشش آنتن دهی td-lte  ایرانسل نیستیم بهترین راه برای دانلود استفاده از ساعات نامحدوده یعنی طرح اینترنت 3 ساعت نامحدود بین ساعات 2 تا 8 صبح که قیمتش 2 تومنه و چون اون تایم ساعت خوابه پس من از idm استفاده میکنم و تنظمیش کردم که ساعت 2 نصف شب شروع کنه به دانلود تا 8 صبح.


اما فکر نکنید که چقدر عالی ، ابدا! از ساعت 2 تا 5 صبح سرعتش به زور به 200 میرسه و حالا از 5 به بعده که سرعتش به سرعت 3 مگ میرسه ، اما اول بگم که چطور تنظیم کنید ، سادست


1



2



تنظیماتش تو عکس واضحه ، شما میرید تو قسمت زمان بندی و مشخص میکنید زمان دانلودش کی شروع بشه و کی تموم بشه و چند کانکشن برای دانلود داشته باشه.فقط یه نکته مهم ، بازه زمانی دانلود حدود 6 ساعته یعنی 2 تا 3 ساعت و شما باید اون طرح 3 ساعته رو 2 بار بخرید و در هر 3 ساعت از یکی از اون طرح ها استفاده میکنه و سقف دانلود در هر طرح نامحدود حدود 60 گیگ هست اما خب من تو اون 6 ساعت تهش تونستم 22 گیگ دانلود کنم!!!


3


چند نکته رو خدمت شما در انتها بگم چون باید بدونید ، همیشه قبل از اینکه طرح بزنید سعی کنید که سیم کارتتون و همون سیم کارت داخل مودم رو از قبل به اندازه کافی شارژ کنید و روز قبلش ، سیم کارت رو طرح بزنید یعنی اون طرح رو 2  بار فعال کنید . دلیل این کار اینه که اگه سیم شما شارژ بشه ولی شما اواخر شب شروع کنید به طرح زدن ممکنه اذیتتون کنه و مثلا صبح یکبار طرح زدید و حالا ساعت 5 صبحه و میخواید دوباره شارژ و طرح بزنید اما میبینید که ایرانسل بهو تصمیم گفته سیستمش رو آپدیت کنه و می بینید که هیچ کاری نه برای شارژ و نه طرح از دستتون بر نمی یاد پس از روز قبلش همه کارها رو انجام بدید تا مشکلی نباشه.




از این به بعد میخوام تو بیان مطلب بنویسم . یادداشت های شخصیم رو . یادداشت مهاجرت به بیان رو تو پست اخرم وبلاگم تو بلاگ اسکای

( اینجا )  نوشتم اما خب میدونید مهاجرت سخته اما خب ، چاره ای نبود. باید به بیان هم یک فرصت برای عرض اندام داد دیگه .



گمونم اینجا نشه به یادداشت هامون برچسب زد ، حیف بلاگ اسکای این قابلیت رو در پایین کادر یادداشتش داشت ، نه گمونم داره ، بالا سمت چپ یه کلمات کلیدی داره . شاید همون باشه . شاید کمی طول میکشه بهش عادت کنم و چم و خم کار دستم بیاد. خب . برو که رفتیم ": )


بعدا" نوشت : 

بیان به نظر محیط جالبی داره ، اولش که قالب عوض کردم ، بعدم تو قسمت تنظیمات نظرات ، گفتم که نظرات باید به تایید من برسن و دست آخر وبلاگ هایی که تو بیان هستم رو میتونم از بخش مربوطه تو لیست به راحتی دنبال کنم.  تغییرات بلاگ اسکای فقط باعث شد که آدم به اصل سرویس وبلاگ نویسی که بیان باشه پی ببره. بخش آمارش که عالیه . تا الان چه نعمتهای بهشتی وجود داشت و ازش بی خبر بودیم خخخخ 


تا الان متدهای مختلفی رو برای آموزش زبان گرفتم و تست کردم ، چند تا از خوب هاش رو در اینجا براتون میذارم و امیدوارم مفید واقع بشه اما قبلش میخوام بریم سراغ فیلم هایی که ما رو در موقعیتی قرار بده که چرا اصلا باید زبان یاد بگیریم ؟؟؟

 

 

+چون این پست به مرور کامل شده و طولانیه ، مابقی مطالب رو در ادامه مطلب میذارم که در چند بخش مختلف ، شامل موارد زیر هست:

معرفی فیلم
گام اول - مکالمه 
گام دوم - گرامر و لغت
گام سوم - نرم افزارهای کمکی
گام چهارم ( فیلم و سریال ها)
گام پنجم ( کتاب ها )
معرفی 2 کتاب جالب از کلک معلم
 

ادامه مطلب


من از اون به یه دلیل خاص ، خوشم نمی یاد و نمی خواامم هم چشم به چشم بشیم و حتی بعیدم نیست که اون سمت من بیاد من اصن رامو کج کنم ، با این حال آیا باید به عروسیش برم؟ در نقش یه راننده آره اما نمی خوام. من خصومت و کینه ازش ندارم و بارها هم گفتم اصن خوشبخت بشه اما من نمی خوام ببینمش یا اصن تو جشن عروسیش برم. قبلا هم بلاک اند ریپورتش کردم.تکلیف چیه؟ شاید خانواده رو  برسونموشون  و برگردم خونه و دوباره برگردم دنبالشون هر چند فاصله مسیر خونه تا تالار حدود 70 دقیقه باشه.

 

 


همیشه نباید که خداحافظی کرد ، گاهی باید سکوت کرد تا برای گفتن دوباره حرف داشت.

من 2 دنیا پیش روم دارم ، دنیای دیجیتال و دنیایی از جنس زندگی ، تو هر 2 تاش مطلب می نویسم اما فکر میکنم باید داخل دفترم یادداشت های بیشتری از این روزهام بنویسم و هر زمان که حرفی برای گفتن داشتم ، بیام و بازم بنویسم ، البته بین خودمون بمونه که فکر میکنم اخرین رسالتم این بود که کانال کتاب صوتی رو به دوستانم معرفی کنم تا ازش لذت ببرن مخصوصا از نمایش های صوتیش.

 

+اون عروسی نامبرده بلاک اند ریپورت

( کلیک )  رو هم رفتم ، عجب چیزی بود یعنی اولین باری بود که این مدل عروسی می رفتم ، از اختلاطش که بگذریم ، کلیپ های تبلیغی که شاید زمانی جزئ فیلم های خصوصی جمع خودی بود هم روی تلوزیون بزرگ استیج پخش شد و با اون فرمون میتونست بره جشنواره های جهانی ، فقط ایرادش این بود که دنس های رو استیج رو علی رغم 2 تا دوربین اونجا مستقیم روی تلوزیون بزرگ نشون نمی دادن چرا که تعداد مهمون ها زیاد بود و خلاصه همه که نزدیک استیج نبودن!

 

ایشالله که خوشبخت بشن ، حالا بین خودمون بمونه ها ، ازدواج هم گزینه بدی برای ادامه زندگی نیست بالاخره یه مورد هست که چش ادم رو بگیره دیگه ، نه ؟ ، بهرحال  لباس های جالبی پوشیده بودن . خلاصه اگه بی جنبه بازی در نیارم اکی بود ، اما از عقیده خودم که برنگشتم همون دورادور تبریکات رو روانه کردم و خیلی نزدیک نشدم و از نزدیک تبریک نگفتم. همه چیز عروسی خوب بود ، انشالله که همیشه به جشن و شادی و عروسی 

 

++ دم همه اون دوستان و عزیزانی که مسلط به 4 زبان هستن واقعا گرم ها! دمشون گرم.خیلی خوبه که ادم همه جا یه آشنا داشته باشه که کارش راه بیفته ، اتفاقا گاهی لازمه زبان رو یاد بگیره که زبان دوست کار راه اندازش رو بلد باشه که کارش راه بیفته. خلاصه اینکه دم همه تون گرم و این اعیاد مبارک باشه ": )

 


+++درباره عکس : 

عکس مربوط به جلد رمان کیمیاگر

( توضیحات این رمان در ویکی پدیا )   هست و همونطور که در بخش کتاب صوتی هم گفتم

( اینجا ) این کتاب صوتی ارزش حداقل 4 بار گوش کردن از ابتدا تا انتها رو داره و برای کسی که آرزو و هدفی در سر داره خیلی کمک میکنه ، شخصیت های داره که گاهی در زندگی شخصیت هامون شبیه به اون میشه ، مثل اینکه کسی که فقط آرزو داره و داشتن آرزو مهم تر از رسیدن به خود آرزو هست مثل همون کاراکتری که آرزو داشت حج بره اما نمی خواست و فقط داشتن آرزو براش مهم بود ، یا کاراکتر اصلی که در طول سفر خیلی چیزها بدست آورد و میخواست از اون هدف اصلی دست بکشه اما کیماگر بهش گفت نذار روزی برسه که در حسرت آرزوت بمونی ، هر چی که بدست آوردی اگه به اون هدف اصلیه نرسی ، یه روز از دستت میره .

 

حتما کیماگر رو گوش کنید ، رمان فوق العاده ای هست مخصوصا برای کسایی که هدف و آرزویی در سر دارن .


در

این پست ( کلیک )  ، هر چیزی که برای بحث یادگیری زبان انگلیسی می دونستم رو گفتم که بعدا صبیره بانو ، یه پست در خصوص سایت های آموزش آنلاین انگلیسی گذاشت

( اینجا ) ، در اون پست سایت itaki 

( اینجا ) نظر منو به خودش جلب کرد و متوجه شدم که معلم های فارسی زبان برای آموزش انگلیسی هم داخلش هستن!!!

 

هنوز نظرم اینه که در شروع یادگیری ، آدم خودش رو با منابع مختلف شلوغ نکنه و قدم به قدم جلو بره و گفتم پیشنهادم اینه که مثلا روش نصرت خوبه و در گام های بعدی به بحث کتاب ها رسیدم. در زمینه کتاب احساس کردم که یه چیزهایی رو از قلم انداختم که باید کامل بنویسمش.

 


+ از اونجا که در وبلاگ سابقم مطالب مختلفی درباره ذهن و ضمیر ناخودآگاه نوشتم ، این پست از پرنده گولو برام جالب اومد که چالش یادگیری زبان باعث شده تو خواب هم ذهن درگیرش باشه

( اینجا ) میخواستم در اون پست براش کامنت بذارم اما امکان ثبت نظر جدید برای اون پست بسته شده بود.به نظر من بعضی پست های مهم تاریخ انقضا ندارن و این پویایی ذهن رو نشون میده ، ذهن همه ما این قابلیت رو داره .خودمون رو دست کم نگیریم.

 

 

 

ادامه مطلب


تا الان متدهای مختلفی رو برای آموزش زبان گرفتم و تست کردم ، چند تا از خوب هاش رو در اینجا براتون میذارم و امیدوارم مفید واقع بشه اما قبلش میخوام بریم سراغ فیلم هایی که ما رو در موقعیتی قرار بده که چرا اصلا باید زبان یاد بگیریم ؟؟؟

 

+چون این پست به مرور کامل شده و طولانیه ، مابقی مطالب رو در ادامه مطلب میذارم که در چند بخش مختلف ، شامل موارد زیر هست:

معرفی فیلم
گام اول - مکالمه 
گام دوم - گرامر و لغت
گام سوم - نرم افزارهای کمکی
گام چهارم ( فیلم و سریال ها)
گام پنجم ( کتاب ها )
معرفی 2 کتاب جالب از کلک معلم

 

 

+همچنین پیشنهاد میکنم

این پست ( اینجا ) رو در وبلاگ دوست خوبم صیره بانو بخونید.

 

++ پارت 2 این یادداشت در

اینجا ( کلیک ) 
 

ادامه مطلب


قبلا درباره جن ، یک پست کامل در اینجا

( کلیک ) نوشته بودم ، پیشنهاد میکنم اول اون رو بخونید.

 

---------------------------

در این پست میخوام مستنداتی از طلسم و جن گیری که خودم شاهدش بودم و درگیرش شدم رو بگم ، منتها اولش تصمیمم بر این بود که پستش رمزی باشه و رمزش رو به دوستان بدم اما خب ، شاید بهتره یک پست معمولی باشه . بهر حال

 

طبق نص صریح قرآن و آیه 102 سوره بقره ، در زمان سلیمان ، هاروت و ماروت چیزهایی به مردم یاد میدادن که باعث جدایی زن و شوهر میشد  ، همچنین در ماجرای موسی و کاهنان فرعون ، بعد از اینکه موسی معجزاتش رو نشون داد ، سران قوم گفتن که موسی ، ساحری تواناست که میخواد شما رو از شهرتون بیرون کنه ( اعراف 109 ) و بعدش قرار شد که بهترین ساحران رو جمع کنن تا اونجا که قرار میشه اول جادوگران طناب هاشون رو بندازن بعد نوبت موسی ع بشه ، اما نکته اینحاست که خدا میگه ( طه 66 )  پس به ناگاه ریسمانها و عصاهای آنها در اثر سحرشان در خیال موسی مصور شد که [به هر سو] میشتابند. به کلمه ( یخیل الیه ) دقت بشه که اون جادوگران چشم های مردم رو سحر کردن و واقعا اون ریسمان و طناب ها حرکت نکردن.

 

این یکی از 2 جا در قرآن بود که صریحا درباره جادو و طلسم صحبت شده .

 

اما نکته جالبتر اینه که اجنه عمر طولانی ای دارن و مثلا عمرشون 10 برابر از متوسط عمر انسان بیشتره و بخاطر طول عمر بالا و اینکه همراه انسان هست پس میتونه در خاطراتش شریک بشه و در زمان احضار روح که منظور همون جن هست میتونه خاطراتی از کودکی ، بزرگسالی یا خاطرات خاصی رو از اون نقل کنه و حاضرین فکر میکنن که این جن ، روح متوفی است که اصلا این طور نیست.

 

همچنین اجنه میتونن مثل یک شبکه اجتماعی با هم ارتباط داشته باشن ، حالا تصور کنید یک زن و یک مرد که هر جفتشون یک جن دارن و حالا به واسطه چیزی مثل طلسم قراره بین اونها جدایی بیفته ، جن زن میدونه که زن انسان از چی بدش میاد و از چه کلماتی نفرت داره و همینطور جن مرد ، حالا جن زن به جن مرد میگه که زنه از چی بدش میاد و اونها رو به جن مرد میگه و جن مرد اون کلماتی که زن انسان ازش متنفره رو به مرد القا میکنه تا مرد به زن بگه و این باعث جدال و درگیری بشه.

 

1

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

حالا برگردیم سراغ برخی مستندات ، اینو بگم و بعدا بهش برمیگردم ، تو یکی از کامنت های پست ها من اشاره کرده بودم که شاید اونها از روح ما تغذیه کنن ، اینو کلید واژه میکنم و بهش بر می گردم.

 

یادمه من هنرستانی بودم و داییم قرار بود یه بخشی از خونه رو که قبلا حالت انبار داشت رو خراب کنه و مرتبش کنه و یه آشپزخونه کوچیک دربیاره ، البته اون خونه رو تازه خریده بودن ، زمانی که داشتن اونجا رو تخریب میکردن یک لوح برنجی که گمونم روش نقشی از یک زن و مرد روش بود رو از لای دیوار پیدا کردن و این باعث تعجب ما شد . قرار شد اون رو به کسی که تو این حوزه دعا و طلسم هست نشون بدیم که این چیه ؟؟؟ اون شب اون لوح تو خونه ما بود و خواهرم در طول شب چند بار کابوس دید و جیغ کشید و کلا شب بدی بود. بعدا که اون لوح رو به کسی که از این چیزها سردرمیاورد نشون دادیم گفتش که اون لوح ، یه جور طلسم برای جدایی زن و شوهره ، تو اون خونه که این پیدا شد زن و شوهره با هم مشکلی نداشتن ؟؟؟

 

مورد دیگه ، برمیگرده به پدربزرگم که الان در قید حیاته و خدا بهش سلامتی بده . زمانی که به خواستگاری مادربزرگم میره و اینا عقد میکنن ، زمان 4 سال وقفه بین جشن عروسی می افته و همیشه یک چیزی باعث میشده که این پدربزرگم نسبت به مادربزرگم دور بیفته و بهش بی توجه باشه ، مادر مادربزرگم به نظرش میرسه که این قضیه عجیبه و یه بار که یه سیدی میره خونشون ، بهش ماجرا رو میگه و اون هم که گمونم درویش بوده سرکتاب میکنه و میگه که احتمالا جادو جمبل کردن پدربزرگم رو تو لباسش یا کتش باید یه چیزی باشه ، یه چیزی مثل دعا با ناخن و مو ، بعدا که پدربزرگم میره خونشون و اونها کتش رو وارسی میکنن میبینن که بله ، یه جوری ماهرانه این کار رو کردن و دعا نوشتن که اصن در نگاه اول مشخص نبوده و بعدش که دعا داد و این طلسم هم باطل شد و بعد از مدتی پدربزرگ و مادربزرگم با هم ازدواج کردن.

 

ماجرای مشابه دیگه هم بعد از ازدواج عمه ام بود که اون موقع چون پدربزرگم خونه بزرگی داشت ، عموم اینا و ما و عمه اینها با هم زندگی میکردیم ، البته با هم که نه ، خونشون بزرگ بود و هر کی تو اتاق یا طبقه خودش بود ( خونه پدربزرگم 2 طبقه و مشتمل بر چندین اتاق بزرگ بود و این خیلی عجیب نبود ) اما بهر حال بعد از ازدواج عمه ، یکی میره برای شوهر عمه ام دعا میگره که اینا از هم جدا بشن منتها اون طلسمه برعکس میشه و به جای اینکه به عمه و شوهر عمه بخوره ، میخوره به خاله و این بنده خدا همیشه میگفته حس میکنم یه موجودی با چون داره منو میزنه و اصن آرامش ندارم و همین چقدر باعث اتفاقات بعدی شد و این سوئ تفاهم که عمه رفته برای خاله که میشده عروس خانواده دعا گرفته و این ماجراها پیش اومده در حالی که نه عمه ام اهل این کارها بود و اون شخصی که این کار رو کرده بود اصن جزئ فامیل ها ما نبود.

 

از این دست مطالب زیاد و خیلی شنیدم و اگه باور هم نداشتم با اون لوح برنجی ، شکی باقی نموند و من به این نتیجه رسیدم که یکی از عواملی که باعث این اتفاق میشه حسادته ، یعنی طرف بگه اگه اون با من خوشبخت نشه با هیچ کس دیگه ای هم نباید خوشبخت بشه و یا به قول مادرم که همیشه میگه ما تو خونه نشستیم و مردم برامون هزارجور حساب کتاب میکنن . پیشنهاد میکنم این پست رو بخونید ( پرده چشم = کلیک ) 

 

تا الان بحث درباره دعا و طلسم بود اما مورد عجیبرتش تو این حوزه ، رفتن سراغ کسیه که  میگه من موکل دارم و باز هم متاسفانه متاسفانه کسی که این کار رو میکرد میگفت من با جبرئیل و فرشتگان بزرگ در ارتباطم اما به نظر من اون با جن در ارتباطه و تا جایی که من مطالعه داشتم شنیدم که حتی یکی از بزرگان و عرفا این فریب رو از اجنه خورده که خودش رو فرشته معرفی کرده و حتی برای نماز صبح هم بیدارش میکرده . گمونم مشابه این اتفاق برای آلیستاکرولی هم افتاده و اون کسی که بهش کتاب شریعت رو خونده "فرشته " معرفی کرده.

 

 

کتاب شریعت آلیستاکرولی جن گیر ( کلیک ) 

 

پس خیلی جای تعجب نداره که جن گیر بگه من با فرشته در ارتباط هستم و یک آدمی هست تو همون شمال که مدعیه که همینه و پسرخالم عاشق یه دختری شده بود و دختره رو میخواست و به پسرخالم قول داده بود که دختره برای اینه ، اما علی رغم تمام دعاهایی که داد ( همون جن گیر ) ، اون دختره ازدواج کرد و حالا پسرخالم از اینکه اینا به هم نرسیدن سر خورده شده .

 

در پست قبل هم گفتم ، رفتن سراغ جن گیر و اجنه یعنی فراخوان اونها و به عبارت ساده تر بازکردن در قفس شیری که ممکنه شاید اوایل خیلی به آدم کار نداشته باشه اما در نهایت زهر خودش رو میریزه و ممکنه بلا سر آدم بیاره.

 

-----------------------------------------------------------------

 

برگردیم سر قصه خودمون ، این پست طولانی شد؟ نه؟ این مقدمات رو گفتم تا به چیز مهم تری بپردازم که میشه پست های بعد.


با توجه به فیلم هایی که دانلود کردم ، میخوام به شما چند فیلم پیشنهاد کنم که ببینید البته در زمان خودش نقدش رو خواهم نوشت اما خب تا اون زمان

 

1.- جنگجوی درونPeaceful Warrior

2.Hichki که

3.Joy

4.انیمه your name

5.A.Beautiful.Mind

 

اینها به نظرم جزئ بهترین ها بودن ، اگه شما هم فیلمی میشناسید بهمون معرفی کنید.

 


در وبلاگ سابقم ، فیلم های خوبی که فکر میکردم جالبه و ارزش دیدن داره رو در قالب یه یادداشت معرفی میکردم ( اینجا )  و البته تصمیم دارم در بیان هم این رویه ادامه پیدا کنه .در آخرین یادداشت منتشر شده که تو وب سابقم بود از دوستان خواستم که فیلم هایی که فکر میکنن خوبه رو بهم معرفی کنن ( اینجا ) 

 

برای دانلود از اونجا که فیلم با کیفیت حجمش نزدیک به 1 گیگه و از طرفی ما مودم مخابرات رو جمع کردیم و مودم همراه گرفتیم و اینجا تحت پوشش آنتن دهی td-lte  ایرانسل نیستیم بهترین راه برای دانلود استفاده از ساعات نامحدوده یعنی طرح اینترنت 3 ساعت نامحدود بین ساعات 2 تا 8 صبح که قیمتش 2 تومنه و چون اون تایم ساعت خوابه پس من از idm استفاده میکنم و تنظمیش کردم که ساعت 2 نصف شب شروع کنه به دانلود تا 8 صبح.

 

اما فکر نکنید که چقدر عالی ، ابدا! از ساعت 2 تا 5 صبح سرعتش به زور به 200 میرسه و حالا از 5 به بعده که سرعتش به سرعت 3 مگ میرسه ، اما اول بگم که چطور تنظیم کنید ، سادست

 

1

 

 

2

 

 

تنظیماتش تو عکس واضحه ، شما میرید تو قسمت زمان بندی و مشخص میکنید زمان دانلودش کی شروع بشه و کی تموم بشه و چند کانکشن برای دانلود داشته باشه.فقط یه نکته مهم ، بازه زمانی دانلود حدود 6 ساعته یعنی 2 تا 3 ساعت و شما باید اون طرح 3 ساعته رو 2 بار بخرید و در هر 3 ساعت از یکی از اون طرح ها استفاده میکنه و سقف دانلود در هر طرح نامحدود حدود 60 گیگ هست اما خب من تو اون 6 ساعت تهش تونستم 22 گیگ دانلود کنم!!!

 

3

 

چند نکته رو خدمت شما در انتها بگم چون باید بدونید ، همیشه قبل از اینکه طرح بزنید سعی کنید که سیم کارتتون و همون سیم کارت داخل مودم رو از قبل به اندازه کافی شارژ کنید و روز قبلش ، سیم کارت رو طرح بزنید یعنی اون طرح رو 2  بار فعال کنید . دلیل این کار اینه که اگه سیم شما شارژ بشه ولی شما اواخر شب شروع کنید به طرح زدن ممکنه اذیتتون کنه و مثلا صبح یکبار طرح زدید و حالا ساعت 5 صبحه و میخواید دوباره شارژ و طرح بزنید اما میبینید که ایرانسل بهو تصمیم گفته سیستمش رو آپدیت کنه و می بینید که هیچ کاری نه برای شارژ و نه طرح از دستتون بر نمی یاد پس از روز قبلش همه کارها رو انجام بدید تا مشکلی نباشه.

 

 


قبلا به شما در

این پست ، بهترین سایت هایی که بشه ازش کتاب صوتی یا نمایش صوتی دانلود کرد رو به شما معرفی کرده بودم ، اما حالا اسامی بهترین کتاب صوتی ها که بیشترشون نمایش صوتی هستند رو براتون میذارم و پیشنهاد میکنم دانلود کرده ، گوش کنید و لذت ببرید.

 

1.ارتفاع خورشید

( کلیک )

2.سمرقند 

( کلیک )

3.پزشکان داوطلب ( نمایش صوتی فوق العاده ) 

( کلیک )

4.تک تیر انداز 

( کلیک )

5.قرنطینه 

( کلیک )

6.بابا گوریو ( فوق العاده ) 

( کلیک ) **

7.خانه ای با در آبی

( کلیک )

8.جین ایر ( فوق العاده ) 

( کلیک )

9.فرستاده ای از نایت سایت

( کلیک )

10.کهکشانی ها

( کلیک )

11.قاضی و جلادش - پلیسی جنایی

( کلیک )

12.درخت سیب ( انگیزشی - فوق العاده )

( کلیک )

13.انجمن شاعران مرده

( کلیک )

14.نفرین باسکرویل 

( کلیک )

15.پرواز بر فراز آشیانه فاخته

( کلیک )

16.بازگشت به خانه پدری ( فوق العاده )

( کلیک )

17.اتوبوس مدرسه - جالب

( کلیک )

18.جیمی ( پیشنهاد میکنم بشنوید )

( کلیک )

19.هدیه تولد من

( کلیک )

20.دل سگ ( جالبه و ارزش گوش کردن داره )

( کلیک )

21.گوهر جاویدان ( فوق العاده )

( کلیک )

22.بهرام گور

( کلیک ) 

 

** باباگوریو فوق العادست ، یعنی داستانش درباره عشق پدری به 2 تا دختراش هست که البته فیلمش هم ساخته شده.

 

و اگه علاقه مند به نمایش های اجتماعی باشید :

1.آپارتمان پلاک 13 

( کلیک )

2.آپارتمان یاس  (

کلیک )

3.خانم جون 

( کلیک )

4.تهران مصفا 

( کلیک )

5. در خانه 

( کلیک )

6.یک بام و دو هوا 

( کلیک )

7.دختران مجرد

( کلیک )

8.ازدواج اینترنتی

( کلیک )

9.محله آرام

( کلیک )

10.انعکاس ( پیشنهاد میکنم گوش کنید ) (

پارت 1    -   

پارت 2  ) ***

11.مرد اسکلتی

( کلیک )

 

*** 

 

نمایش های صوتی مرتبط با حضرت سلیمان ع

1.خاتم سلیمان نبی

( کلیک )

2.سلیمان در وادی مورچگان

( کلیک )

 


سلام. خوبید؟چطورین ؟ چه خبر؟ این مدت چیکارا کردین؟

امیدوارم شما ، دوست خوبم همیشه سالم و سلامت باشید و همیشه اوضاع به کام شما باشه .

---------------------------------------

امروز 20 مهر و اخرین پست من مربوط به تقریبا 3 هفته قبل ( 26 شهریور ) البته پست های قبلش همچین پست خاصی نبود ولی تو بلاگ اسکای ، پست های مختلفی گذاشته بودم و بهترین اونها ، همون پست های انگیزشی

 

(

برچسب جملات  انگیزشی در بلاگ اسکای )  و   (

برچسب ویدیوهای  انگیزشی در بلاگ اسکای )

 

البته بلاگ اسکای نامردی کرد و با آپدیت هاش روال نمایش رو خراب کرد و الان نوشته ها و مطالب به همون صورتی است که می بینید ، از مسئله دور نشم ، بحث من سر بحث موفقیت و این حرفها بود ، شروع بحث موفقیت با سخنرانی دکتر آزمندیان بود

( اینجا ) و همچنین کتاب " چشم دل بگشا " 

 

البته بعدش پست های و جملات انگیزشی بود و در نهایت یه پست نوشتم به نام سندرم  اردک (

اینجا

 

بخشی از پست مربوط به سندرم اردک


  • اصطلاح سندروم اردک توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد بعد از بررسی پست های مجازی چند دانشجو که خود کشی کرده بودند ابداع شد.
     
  • اگر به شنا کردن اردک در آب توجه کنیم ما تنها قسمتی از بدن او را می بینیم که به آرامی بر روی آب درحال حرکت است، درحالی که متوجه تقلای این اردک که با تلاش پاهای خود را تکان می دهد تا حرکت کند، نمی شویم.

 

  • دانشجویانی هم که خودکشی کرده بودند تصاویری شاد یا نقل قول هایی امید بخش از خود منتشر کرده بودند که به ظاهر نشان می داد آنان بسیار شاد و خوشبخت هستند در صورتی که خارج از شبکه های مجازی و در دنیای واقعی با مشکلات روحی زیاد دست و پنجه نرم می کردند.
     
  • در واقع مبتلایان به سندرم اردک» کسانی هستند که تلاش می کنند همواره تصویری شاد و خوشبخت از خود در فضای مجازی نشان دهند در صورتی که در دنیای واقعی با مشکلات زیادی مواجه هستند.

 


 

حقیقت همینه ، میخواستم به چیزی برسم و سعی کردم تغییر کنم ، البته یه فکر مسموم توش بود و البته هنوزم هست ولی کمرنگ شده که ریشه در گذشته داره و حتی پستی مثل خودکشی هم برگرفته از همون داستانهاست ، البته اثرات زندان ذهن هم تاثیرات منفی و بدتری هم روم داشته و همون اوایل گفته بودم که تغییر ذهن ، کار یک روز و یک ماه نیست ، میتونید تاریخ پست های مربوط به دکتر آزمندیان و یا همین پست های انگیزشی رو ببینید . 

 

ببینید چه زمان طولانی ای گذشته و تغییر ذهن و برخی افکار ، کار یک روز و یا شاید یک ماه نیست چون سالها ادم با اون افکار بزرگ شده . اما مطلبی که باید بگم .

 

دیگران گفته بودند اما .


3 تا پست از آقای ایمان دانش راد هست که به نظرم یکی از اونها با تفسیر نوشته بشه و با دقت سر خودش کار کنه .این پست طولانی شد ، بعد از اینکه نوشتمشون اسامی پست های و مطالبی که مهم و آدم باید در مسیر موفقیت آویزه گوشش کنه رو میذارم.

 

1.

2.

3.

 

 

 

یک دعای دلنشین


خیلی وقت بود که دلم میخواست دعایی پیدا کنم که صفات خدا رو به رخ مشکلاتمون بکشه و بگه که ما یه همچین خدای پر ابهتی داریم که تو ( ای مشکلات ) دربرابرش هیچ هستی ، اسم دعا ، مستشیر هست و صوت دلنشنی داره . پیشنهاد میکنم دانلود کرده و گوش کنیدش :

 

دانلود از پیکو فایل

دانلود از بیان


یه چیزی هست در وجود من ، شخص یا آدم نیست ، یه چیزی که ماهیتش درست مشخص نیست و نه از هویت و نه از جنسیت یا ماهیتش چیزی نمی دونم ، البته اون چیز یا موجود ، شاید درون خیلی های دیگه هم باشه ، ماهیتش رو نمی شناسم اما متوجه چیز خیلی تلخی شدم ، اون کاری میکنه که من  به بهانه هایی که خودش درست میکنه یا یه جوری مثل بازی می مونه و اتفاقاتی که پشت سر هم برام می افته و  درش می افتم ، از هدف اصلی دور بمونم و انگار خبره این کار شده. در وجودم ، من رو با همه دشمن میکنه تا بخواد حواسم به اون موضوع اصلی نباشه ، مدتهاست داره این کار رو میکنه. نمی دونم اون چیز ، بخشی از وجود من شده مثل ضمیر ناخودآگاه یا اینکه داره ناآگانه کاری رو میکنه.هیچی ازش نمی دونم.

 

مدلهای مختلفی از روش های حل مسائل زندگی امتحان کردم ، آخریش اینه که به برگه تهیه کردم و در حالت افقی ، به فاصله نیم سانت خط کشی کردم و هر خط شده یک روز از زندگی که مجاب کردم خودم رو اتفاقات مهم یک روز رو درش بنویسم . چیزهای دیگه ای هم فهمیدم مثل اینکه اون چیز رو چطور میشه ضعیف کرد ، می پرسید چطور ؟ اگه بهتون بگم شاید خیلی تعجب نکنید اما کل این موضوع اینقدر عجیبه که .

 

باید اینهارو بنویسم و کسی که خیلی درگیر این مسائل نیست بخونه چی میگه با خودش؟ اه ، اصن حرف اونها باید مهم باشه ؟ یا خودم مهمم ؟ نمی دونم . از چیزهایی که به هم میپیچن و پیچیده میشن متنفرم ، متنفرم 


یه مدت پیش در وبلاگ دوستم ، بهشون گفتم که " گمونم چیزهایی که برای من عجیب و غیر قابل درک هست برای شما یه موضوع ساده و پیش پا افتاده است و حتی برعکس " . البته اونجا صحبت سر موضوع دیگه ای بود و یه چند وقت قبلترش مشابه این داستان رو با دوست عزیز دیگه ای داشتم ،

 

بحث سر موضوعیه که . خب .  اینکه از کجا این بحث شروع بشه کمی سخته ، اینکه از چه موقعیتی هم نوشته بشه بازم سخته . 

 

 

ادامه مطلب


از وقتی خبر ازدواج اون دختر 10 ساله با پسر 22 ساله رو شنیدم و اخبار رو دنبال کردم ، در نهایت این خبر اعلام شد که اون عقد باطل شد ، قوه قضائیه اون عقد رو باطل اعلام کرده ، دوستانی که در جریان هستن میتونن بهم بگن که مگه همچین چیزی ممکنه ؟؟؟

 

من کاری ندارم که اون کودک همسری هست و هزار داستان پشتشه ، اینا نه ، مگه میشه عقدی صورت بگیره بعد قوه قضائیه بگه باطله؟ اگه اینطوری باشه پس اگه  مثلا دوست دختر یه پسره ، در غیاب پسره میره با یکی دیگه ازدواج میکنه ، بعد مثلا پسره که از سربازی میاد و میبینه که دختره عقد یکی دیگه شده بره قوه قضائیه بیاد بگه که اون عقد رو باطل اعلام کنه و اون عقد بعدا به نفوذ این پسره باطل اعلام بشه ، این حالت ممکنه؟؟؟؟خب اون دختره راضی باشه چی ؟؟ یعنی مامور میذارن در خونه پسره که دختره وارد خونشون نشه ؟؟؟ حرف من سن ازدواجشون نیست ، سوال من این قضیه باطل شدن عقده ، عقد دائم یا اصن موقت چند ماهه چجوری ظرف 2 هفته باطل میشه ؟ درک نمیکنم ، لطفا اگه کسی میدونه توضیح بده

 

+ بازم شرایط فسخ عقد رو خوندم و به این نتیجه رسیدم که خب فسخ عقد از طرف یکی از 2 طرف صورت میگیره ، نه اینکه 2 طرف راضی باشن یکی دیگه بیاد بگه نه قبول نیست اون عقد ، باطله ، مخم سوت میکشه ، با این شرایط چه پسرهایی میتونستن عقد دوست دخترهاشون [ یا دختر مورد علاقشون ) با یکی دیگه رو باطل کنن!!!واقعا ماجرا چیه ؟؟ 

 

ماجرای عقد دختربچه ۹ ساله با جوان ۲۰ ساله

( کلیک )

عقد موقت دختر بچه ۱۰ ساله با پسر ۲۲ ساله باطل شد

( کلیک )

پرونده ازدواج دختر ۹ ساله تشکیل شد 

( کلیک )

 

+ فیلم کاملش رو باید تو اینستاگرام مصی و اقا میری دید ، داخلی ها که زدن تو کار شطرنج بازی


یک شب معمولی بود ، اما نه خیلی معمولی ، معمولی نبودنش بخاطر بارش شهابی آن شب بود ، حوالی 30 دقیقه بامداد به اوج خود می رسید ، نجوم را دوست داشت ، هر چه که میدانست رو خود آموخته بود و بارشهای شهابی رو دوست داشت.هر وقت که دلش تنگ میشد به آسمان نگاه میکرد و از زمانی که به شهر جدید آمده بودن متوجه وجود یک تپه شد که در آنجا یک تپه بود ، روی تپه نمای خوبی به شهر داشت و شب ها آلودگی نوری کمی داشت و کهکشان ها به خوبی قابل دیدن بود.

 

فکر میکرد این آخرین باری است که یک بارش شهابی را خواهد دید و تصمیم داشت در ابتدای روز  ودبا طلوع خورشید ، به زندگی اش پایان بدهد ، اما ایده ای برای انجام این کار نداشت ، انگار 2 دل بود و نتوانسته بود تصمیم قاطعانه ای بگیرد و میخواست با آن بارش شهابی ، ضمن اینکه ذهنش را باز بگذارد تا شاید بیشتر به این موضوع فکر کند ، شاید 5 ساعت وقت برای اینکه نوع خودکشی اش را انتخاب کند کافی بود ، لااقل او که اینطور فکر میکرد ، زیلویی که همراهش بود را روی زمین پهن کرد و به اسمان شب خیره شد

 

هر چند دقیقه یک شهاب رد میشد ، از یک نقطه شروع و با یک خط کوتاه به پایان می رسید ، 

- خوش به حالتون ، شما واقعا زندگی می کنید ، همون قدر که لازمه نه مثل من

 

نه مثل من را با بغض گفت ، به یاد روزهایی افتاد که تلاشهایش نتیجه نداده بود و همه از او پیشی گرفته بودند . در همین فکر ها بود که صدای دینگ از گوشی اش بلند شد ، نگاهی به آن کرد ، 

_ خوبه که لااقل فقط من نیستم که به اسمون نگاه میکنم ، بهار هم به آسمون نگاه میکنه ، بهتره از لیست دوستان وبلاگم بردارم ، شاید تو اینستا هم بلاک اند ریپورتش کنم . اممم نه بذا همینطوری بمونه ، سالهاست که خواننده وبشم با اون پست هاش

 

فکرش را رها کرد و به صورت های فلکی نگاه کرد ، برخی به راحتی قابل شناختن بودن و برخی هم نه ، انگشتش را بلند کرد و به سمت یکی از صورت های فلکی اشاره ای کرد و گفت اون باید "سنبله" باشه و بذار ببینم "ذات الکرسی کجاست؟" نگاهش را چرخاند تا پیدایش کند 

 

+صدایی گفت ذات الکرسی اونجاست و به سمت آن اشاره کرد ، سمت راست دب اکبر ، همونی که حالت دبلیو انگلیسی داره 

نگاهش را چرخاند تا ببیند کی مزاحمش شده و خلوت او را به هم زده است ، آن شخص بدون اینکه منتظر امیر بماند ، دوباره گفت :

+ میتونم منم اینجا دراز بکشم؟ موقعیت خوبی برای دیدن بارش های شهابی داره ، خوبه که یه نفر هست که به این چیزا علاقه داره

 

هنوز امیر نتوانسته بود در آن تاریکی چهره اش رو درست ببینید ، اما انگار لباس بلند و یک تکه سفید داشت 


سلام.در طی 2 ماه اخیر ، با سایت ها و کانال های خوبی آشنا شدم که ازشون کتاب های صوتی خوبی دانلود کردم و چون قبلا قول داده بودم که لیستشون کنم ، در این پست به شما معرفی میکنم و  همینطور شما رو با بهترین نمایش های صوتی که خودم گوش دادم و جالب بوده رو هم به شما معرفی میکنم.

 

البته نمایش های صوتی چون زمانشون بین نیم ساعت تا ماکزیمم 5 ساعته ، توی مسافرت خیلی میچسبه مخصوصا اگه جذاب باشه و از اون ور آدم توی ترافیک گیر کنه و به جای فک کردن به ترافیک ، همراه با نمایش صوتی بشه و ازش لذت ببره! مثلا ما هفته قبل مسافرت بودیم و اخرین نمایش صوتی که تو ترافیک گوش کردیم " پرواز بر فراز اشیان فاخته " بود ، اولش فک میکردم خیلی جالب نباشه اما کم کم که داستان برامون تو غلتک افتاد ، با صداپیشه ها همراه شدیم و کلی هم خندیدیم

 

فقط این رو باید خدمت شما دوستان بگم که بعضی آثار ، توسط چند مجموعه به چند سبک تولید شده ، یا یک راوی حرفه ای داره یا بصورت نمایش صوتی با بازیگران مختلف هست و سایت هایی که معرفی میکنم و بهشون شماره میدم براساس اولویت دانلود نیست ، بلکه فقط برای اینه که بهترین سایت ها رو بشناسیم و شاید مثلا مورد 6 لیست ، جزئ بهترین ها باشه بر عکس شماره 1 ، پس به شماره ها بعنوان ملاک بهترین و اولین نگاه نکنید.

 

 

ادامه مطلب


شاید داستان های ناتموم زیادی داشتم و حتی برخی داستان های چند پست قبل هم ، اکثرشون ناتموم موندن ، اما دوست ندارم وبلاگ نویسی باشم که مثل بقیه در اوج خداحافظی کنم یا یهو همه چیز رو پاک کنم و یا برم و دیگه پشت سرم رو نگاه نکنم ، 

 

 

گمونم هنوز 2-3 نفری هستن که گاهی سری بهم میزنن و شاید بگن که این پسره چی شد؟ کجا رفت ؟ چیکار کرد؟ برای دونستن پایان ماجرای این پسر ، باید برگشت به اون روزهایی که هنوز وبلاگ نویسی رو شروع نکرده بود  و البته هنوز هم یک دوست از اون دوران براش مونده که گهگاه شاید به وبلاگش سر بزنه و این نشون میده که هنوز فراموش نشده و این جای امیدواریه.

 

دیگه مثل قبل حوصله خوندن یا نوشتن پست های خیلی طولانی رو ندارم ( قطع a3 مثلا ) و سعی میکنم یادداشت هام کوتاه و مختصر مفید باشه.

 

++ یادداشت های بعدی رمزیه و اگه کسی رمز رو خواست ، میتونه ازم درخواستش کنه . 


سلام

قبلا" ، 2 تا پست درباره بحث زبان انگلیسی نوشتم و چیزهایی که می دونستم رو گفتم اما مهمترین چیز در یادگیری زبان انگلیسی تمرین و تلاش و انگیزه و صد البته یک پارتنر خوب برای زبان هست و تو خونه چون کسی رو نداریم باید با در و دیوار حرف بزنیم که البته اگه به یک سطح مشخص برسیم میتونیم از طریق اسکایپ با بقیه صحبت کنیم.

 

چطور انگلیسی یاد بگیریم ؟

( پارت 1 )

چطور انگلیسی یاد بگیریم؟

( پارت 2 )

 

در 2 پست قبلی ، گفتنی ها رو گفتم و بحث پارتنر رو بعدا تو یک پست دیگه کامل خواهم نوشت اما تو همین هیری ویری یادگیری زبان انگلیسی متوجه 2 تا اپلیکیشن جالب شدم که فوق العاده عمل میکنه و کاملا به ساز شما میرقصه! خب بریم ادامه مطلب که این پست طولانیه

 

ادامه مطلب


خیلی بده که یه اتفاقی تو مملکت بیفته و کسی پای درد و دل مردم نشینه که آخه مسئله شما چیه ؟

بعد از گرونی بنزین که فرداش برف بود و تلوزیون میگفت که وای چقدر هوا خوبه من چقدر خوشحالم و اینا ، منتها فردای اون روز ، مردم از شوکی که بهشون وارد شده بود ریختن تو خیابون و اینا و اعتراض و بعدش هم تو رومه ها ، این تیتر زده شد که مراجع تقلید هم موافق افزایش گرانی بنزین نیستن.

 

تو شبکه های داخلی که هیچ ، اما تو اینستاهای اونوری ، چه کلیپ هایی ، بعضی هاشون درد مردم بود که چه خبرتووووووووووووووونه؟ بعله  ، رسانه ملی هم همچنان همه چی آروم بود و داستان پیش رفت تا این بحث اغتشاشات ، بحث اعتراض به یک موضوع با اغتشاش فرق میکنه ، یه سری ها هستن که میخوان سوار بر موج اعتراض بشن ولی متاسفانه تو این اوضاع رسانه داخلی نیومد اخبار رو درست منعکس کنه جوری که من گفتم بذا کانالهای اون وری رو ببینیم ، اینا که اصن انگار خوابن. زدیم اونور بیا و ببین و در یک کلام ، چه آبی به آسیاب دشمن ریخته شد.

 

رسانه ملی که نخواست از قافله عقب بمونه همچنان به جای نشستن پای درد و دل ، هر روز 20.30 برنامه گذاشت که واقعیت ماجرا چیه ؟ هیچی یه عده اختشاشگر ریختن رفتن بانک و خونه و جاهای دیگه رو آتش زدن . من ناراحتم چرا از همون اول نیومد بره بین مردم معترض که خب چیه چرا ناراحتین و هی میگفت مردم ناراحتن قیمت گرون نشه گرانی نشه ، دلامصب چی میشد میرفتی بین مردم؟؟؟ میخواستی جو مملکت از این بیشتر خرابتر نشه نرفتی ، باشه ، اینترنتم که قطع کردی که اغتشاشگران فیلم نفرستن اون ور ، اینم باشه اما چرا هی داری میگی کی پاسخگوئه شهدای امنیت هست؟ هر شب هی مردمی که اموالشون دچار آسیب شده رو نشون میدن که نتیجه اش مشخصه.

 

حالا با این اینترنت قطع ، ادم فقط میتونه بره سایت های خبری داخلی و ببینید که مردم در مقابل تیتر اونها چی میگن ؟؟؟اینقدر کامنت هست که بیا و ببین اما خودتون کامنتها رو بخونید.

 

 

چه کسی پاسخگوی فرزند ۳۸ روزه شهید امنیت ملارد است؟

( کلیک ) 


 

 

آیا با راه اندازی شبکه ملی اطلاعات، دسترسی به سایت‌های خارجی قطع می‌شود؟ + فیلم

( کلیک ) 


 

قبل از اینترنت چه کار می‌کردیم؟

( کلیک )


 


اونایی که به یا همون حسن فریدون رای دادین ، دست شما درد نکنه.خیلی زحمت کشیدین. امروز با ت های غلط دولت منتخب شما بقیه باید پاسوز انتخاب شما باشه.اون از گرانی های 96 ، بنزین 3 برابری بعنوان عیدی در شب میلاد و دیگه چی میخواد بشه ؟

 

رئیس جمهوری که اینقدر مردمش رو لایق ندونست ، حالا حداقل همونهایی که بهش رای دادن چون بقیه شون که ادم نبودن ، نیومد باهاشون صحبت کنه و اکثرا سخنگوش رو میفرسته .خلاصه اینکه خیلی زحمت کشیدین هر چند که تقصیر شماها هم نیست.تو این مملکت دوره های ریاست جمهوری اینطوری شده که هر کی انتخاب شد هر 2 دورش رو هست و میگن وایسه تا کارش رو تموم کنه.

 

حرفهای تند و تیزم رو ببخشید اما واقعا از این موضوع ناراحتم ": (


این پست نیاز به زمان داره تا تکمیل بشه و بخاطر همینم گفتم که لازمه من یک هفته نسبت به دوستان جلو باشم اما ماه اول رو بذارید آزمایشی جلو بریم تا کارها رو روال بیفته و بدونیم که چند چند هستیم.فعلا" فایل های صوتیش آمادست که براتون میذارم.

 

+(البته اینم بگم که در استفاده از فایلهای تکمیلی خودمم مردد هستم و میترسم با اضافه شدن اون به هیچکدوم نرسیم بخاطر همین فعلا رو همین نصرت آزمایشی بریم جلو تا یه جایی برسیم )

 

دانلود فایلها


فایل درس 1-3 نصرت


سلام.بعد از پیشنهادمن  و نظر دوستان ، با این هدف که در کنار یادگیری  زبان ، بتونیم مثل پارتنر ، در یک روز مشخص و در یک پست مشخص با هم به زبان انگلیسی چت کنیم ، تصمیم گرفتم که پست های سریالی رو آماده کنم و در اختیار دوستان قرار بدم با این برنامه که ما هر هفته ، 3 درس از زبان نصرت رو بخونیم و در آخر هفته ، مثلا جمعه ، یک پست انگلیسی بذارم و در اون پیرامون اونچه که در 3 درس یاد گرفتیم با هم شروع به چت به زبان انگلیسی کنیم.

 

حالا اینکه مثلا جمعه چه ساعتی رو بذارید بعدا با نظر جمع به تفاهم برسیم اما چیزی که مهمه شروع کار هست و من حس میکنم خودم باید به نسبت دوستان شرکت کننده حدود یک هفته جلو باشم تا بتونم یک پست رو به همراه هر فایلی که حس میکنم نیازه در اختیار دوستان قرار بگیره.اما الان ما اول راهیم و اجازه بدید که ماه اول ( آذر ماه ) بصورت آزمایشی جلو بریم تا بعدا که به یک برنامه کامل برسیم که بهترین برنامه چیه.

 

فایل ها رو من پیکوفایل آپلود میکنم و الان که نت بین الملل قطع هست ، اینترنت داخلی سرعت دانلود خوبی داره .

 

راهنمای دانلود فایل های صوتی


 

 

 

 

 


سعی میکنم فایل های صوتی زبان نصرت رو به حداقل حجم برسونم و این 3 فایل ابتدایی با فرمت WAV  حجمشون حدود 50 مگ بود که با تبدیل فرمت و کاهش حجم ، سایزشون حدود 10 مگ شد که به نظر خوبه . اما همونطور که قبلا گفتم ، این بحث بخاطر برخی مسائل نیاز به فایل های تکمیلی داره که من از ویدیوهای میسا و خانم اخواص استفاده خواهم کرد و دیگه حجم اون رو نمیشه کاریش کرد ، البته میشه فرمت اونها رو MP3 کرد و حجمشو کم کرد اما فایل تصویری خب کاملتره و حجم ویدیو هاش هم هر ویدیو به طور متوسط حدود 20 مگ هست ، یعنی 5 تاش حدود 100 مگ ، اینو من میذارم جزئ موارد اختیاری که هر کی خواست دانلود کنه .

 

اما همونطور که گفتم من باید یک هفته جلوتر از دوستان باشم ولی چون اول راهیم ، این ماه ، یک شروع آزمایشی داشته باشیم تا منم کارهایی که لازمه رو انجام بدم.

 

اما در نهایت داستان اینطوری میشه که بحث زبان ما ، هر هفته شامل 2 تا پست میشه.

 

پست اول هفته ای


پست اول هفته ای که شامل 3 فایل با فرمت MP3 به همراه مکالمات 3 درس و فایل تکمیلی از ویدیوهای خانم میسا یا اخواص

 

 

پست آخر هفته ای


که مروری بر مکالمات 3 درس و بدونیم که پیرامون چه مباحتی باید به زبان انگلیسی با هم چت کنیم .

 

 

پیشنهاد شما ؟؟؟


به نظر شما چه اسامی ای برای پست ها در نظر گرفته بشه ؟ عنوانشون همچین قشنگ نیست!و همچنین از پیشنهادات شما استقبال میکنم.

 


+ بچه ها ، اینجا کسی هست که زبان انگلیسیش خوب باشه ؟ یعنی در سطحی که بشه مکاتبات و ارسال کامنت بصورت انگلیسی باشه ؟؟؟

 

تو پست های مربوط به زبان انگلیسی ، خب من راه های زیادی گذاشتم ، اما واقعیت اینه که ما پارتنر نداریم ، تلگرام و اینا هم که قطعه ، خیلی خوبه که مثلا یه برنامه میان مدت بزاریم و براساس درس های مکالمه نصرت ، مثلا 15 تا درس بریم جلو و هر چی یاد گرفتیم بیایم و شروع به مکاتبه و چت کنیم .

 

 

یعنی میخوام بگم سطح پایه باشه 15 درس نصرت که منابعش رو گذاشتم یا میذارم و اگه نیاز به برخی منابع تکمیلی داشته باشه با توجه به سطح پایه ، در اینجا یا یک کانال یه سرویس ویدیو ای در دسترس قرار بگیره  ویدیوهاش رو میذارم . تا نظر شما چی باشه ؟ بعدش که مثلا 15 تا درس رو خوب یادگرفتیم ، یه پست انگلیسی میذارم و توش کامنت ها در خصوص اون موضوع به زبان انگلیسی ارسال بشه . بلکه اینطور مشکل پارتنر حل بشه .البته نظر من خامه و دوست دارم با نظرات شما پخته بشه.

 

نظر شما چیه ؟


سلام

قبلا" ، 2 تا پست درباره بحث زبان انگلیسی نوشتم و چیزهایی که می دونستم رو گفتم اما مهمترین چیز در یادگیری زبان انگلیسی تمرین و تلاش و انگیزه و صد البته یک پارتنر خوب برای زبان هست و تو خونه چون کسی رو نداریم باید با در و دیوار حرف بزنیم که البته اگه به یک سطح مشخص برسیم میتونیم از طریق اسکایپ با بقیه صحبت کنیم.

 

چطور انگلیسی یاد بگیریم ؟

( پارت 1 )

چطور انگلیسی یاد بگیریم؟

( پارت 2 )

 

در 2 پست قبلی ، گفتنی ها رو گفتم و بحث پارتنر رو بعدا تو یک پست دیگه کامل خواهم نوشت اما تو همین هیری ویری یادگیری زبان انگلیسی متوجه 2 تا اپلیکیشن جالب شدم که فوق العاده عمل میکنه و کاملا به ساز شما میرقصه! خب بریم ادامه مطلب که این پست طولانیه

 


پیشنهاد میکنم اگه از دوستان کامشین هستید این پست رو هم بخونید.

( اینجا)

 

ادامه مطلب


وارد هفته دوم از برنامه آموزشی مکالمه زبان نصرت شدیم ، قبول دارم که هفته قبل نا هماهنگی هایی بود و اشکالاتی پیش اومد اما علی رغم تمام این حرفها ، طبق صحبت هایی که با دوستانی که از ابتدا همراه این برنامه بودن شد ، قرار شد که جمعه ها از ساعت 8.30 - 11 ( همون 20.30 الی 23 ) در گروه تلگرام ، چت یا ویس مکالمه بصورت زبان انگلیسی داشته باشیم و صد البته که تمام مباحث قبلی باید مرور بشه.

 

به روال هفته قبل ، فایل هایی هفته دوم که شامل درسهای 4 تا 6 که حجمشون کم شده رو میذارم.

+لینک دانلود از پیکو فایل

 

+ دانلود فایل pdf


درس اول


______________
A: Hello.
B: Hello.
A: How are you?
B: I'm fine, thanks.
A: Are you from Iran?
B: Yes, I'm from Iran. And you? Are you from Iran, too?
A: No, I'm not from Iran. I'm from Canada.
___________________________________

 

 

درس دوم


_____
A: Hello, Jim. How are you?
B: Fine, thanks. And you?
A: I'm fine, too. Thank you. Jim, do you speak Persian?
B: No, I speak English. Do you speak Persian?
A: Yes, I speak Persian. I'm from Iran. I speak English, too.
________________________________________________

 

 

درس سوم


________________________________________________

A: Ali, do you want some coffee?
B: No, thanks. I'm fine.
A: Ali, can you speak English?
B: Yes, I can speak English. I speak Persian, too.
A: Ali, I don't think you speak Persian.
B: I can speak Persian. I'm from Iran. I speak Persian better than English.
A: Ali, I think I speak English better than you, and you speak Persian better than me.
B: I don't think you speak English better than me.
A: Do you think you speak English better than me?
B: Yes, I think I speak better than you. I don't think you speak better than me.
______________________________________________________________


lesson 4


______________________
A: Hello, George. How are you?
B: I'm fine, Helen, thanks. And you?
A: I'm fine, too. Do you want some coffee?
B: No, thanks. I want some tea.
A: You speak English better than me. Can you speak Persian, too?
B: I think I speak Persian better than English. I'm from Iran.
A: I'm from Iran, too, and I speak English better than Persian.
__________________________________________________

 

 


lesson 5


___________
A: Hello. Where's the mall? Is it here?
B: I don't know. I think it's there. Are you going to the mall?
A: Yes, we're going to the mall now.
B: Where are you from?
A: We're from Iran. And you?
B: I'm from Canada.
A: Can you speak Persian?
B: No, I can't. I can't speak Persian. We don't speak Persian in Canada. Do you live
here?
A: No, we don't live here. we live in Iran.
_________________________________

 


lesson 6


_______________
A: Mina, what do you want to do now?
B: I want to go to the store. Do you want something?
A: Yes, please. I want some tea. Can you buy some coffee, too?
B: Yes, I can. Do you know where Ali is?
A: What?
B: Where's Ali?
A: Oh, I think Ali's at the mall now.
B: Okay. I'm going now. Goodbye.
A: Goodbye.
__________


سلام.خواستم این پیشنهاد رو توی گروه بذارم اما چون قول داده بودم که متن فارسی نذارم پس اینجا میذارم.

 

1.هر درس ، شامل موضوعات مختلفی هست و یه جمع بندی ، مثل تصویر زیر براش ایجاد بشه ، البته تصویر اول کلید واژه است ، مثلا وقتی عبارت home نوشته شده ، با این کلمه کلی عبارت دیگه تو ذهن میاد که باید یادمون باشه.

 

 

 

2. کلمات قسمت 1 ، براش فلش کارت ایجاد بشه البته من یک نمونه اش رو قبلا گذاشته بودم ، دوباره عکسش رو میذارم.

 

3.الان هفته دوم مکالمه نصرت هستم و این هفته استثانا ، یعنی تو هفته سوم ، به جای اینکه درسهای 7و8و9 رو بخونیم ، درسهای 1-6 رو یکبار مرور کنیم و این رویه و پیشنهاد 1 و 2 رو براش اجرایی کنیم ، منتها خود ایجاد فلش کارت کمی زمانبر هست و اگه درسها تقسیم بشه بین اعضا بهتره . نظر شما دوستان چیه ؟

( این پست ویرایش میشه و عکس ها رو بعدا میذارم )


مدتیه که با ماشن تو اسنپ کار میکنم و تجربه جالبه برام!البته اسنپ هم داستان های خودش رو داره .اونموقع ها که ماشین نداشتیم همیشه این ماشینهایی که تو راه می موندن رو که می دیدم شاید با یه نیشخند ازشون رد میشدم ، اما بعدا که که ماشین گرفتیم احساس کردم که باید دلسوزی یا حداقل همدردی کرد اگه کاری ازم برنمی یاد. 

 

یکی دوبار تو راه با ماشین موندم! خیلی بده اصن! امیدوارم که هیچوقت با ماشین تو راه نمونید .هیچوقت! هر چند سرویس های دوره ای ماشین باعث میشه این مسئله در راه ماندن اتفاق نیفته اما خب ، اتفاقه دیگه! انشالله که هیچوقت اتفاق نیفته

 

بذارید از خوبی هاش براتون بگم ، البته باید هر پست یک داستان باشه اما شاید براتون جالب باشه بدونید که بعضی از راننده های اسنپ خلاق ، جدا از اینکه مسافر رو به مقصد میرسونن ، خدمات اضافه تری مثل استفاده از وای-فای و شارژ رایگان و تلوزیون و فیلم و کتاب و خدمات کودک هم دارن! فک کن مثلا با تاکسی کرایه اش 20 تومنه اونوقت با اسنپ با 15-16 میری این خدمات هم میگیری! 

 

این پست چرا اینقدر کلی شد ؟؟؟ باید هر پست یک داستان کوتاه باشه ، اما بذا سر فرصت امشب خیلی خسته ام. راستی اگه ماشین دارید حواستون به بنزینی که می زنید باشه ، بعضی از پمپ بنزین ها ، بنزین مشکل دار به مشتری هاش میده ، مثلا خود من اون اوایل اگه 70 درامدم بود ، 60 تاش برای بنزین بود ، همه کار برای کار ماشین کردم ، از تنظیم موتور و فیلتر و باد و . اما درنهایت متوجه شدم مشکل از بنزینه چون یه پمپ بنزین دیگه میرم 4 برابر این پمپ بنزین فعلی موندگاره . بنزین ارزون بود به این چیزها توجه چندانی نمی کردم اما الان فرق میکنه . 

 

البته این مسئله بنزین مشکل دار ، جدا از ی (کاهش 2 لیتری بنزین ) از کارت سوخت سهمیه شماست که خب . حتما ماجراشو می دونید.


سلام. امروز هم یکی از روزهای خوب خدا بود ، امروز دقیقا یعنی 5 شنبه ، البته شاید مهم نباشه ، مثل همیشه اتصالات اینترنت رو برقرار کردم و منتظر درخواست ها بودم که تک تک می اومد و منم می رفتم ، البته باید بگم که از همون لحظه اول که مسافر که سوار ماشین میشه مشخص میشه که چه تیپ آدمیه . تو اسنپ خیلی میشه که کسی برای یک نفر دیگه اسنپ بگیره و مثلا پدری برای دخترش و چون جی پی اس من روشن بود ، لوکیشن من کاملا مشخص بود و مثلا میگفت مثلا لوکیشن دقیق مثلا 20 متر جلوتره و لوکیشنی که تو اسنپ خورده دقیق نیست منم میگفتم که اکی! می رفتم سر همون لوکیشن

 

اما امروز ، رفتم سر یک لوکیشنی که کسی برای یک نفر دیگه اسنپ گرفته بود و اون ادم اولی وقتی باهاش تماس گرفتم گفتش شماره من رو میده به کسی که اسنپ براش درخواست شده ، منم گفتم اکی . منتظر تماس اون بودم و روی ماشینم هم آرم اسنپ هست یعنی قشنگ مشخصه . هیچی تماس گرفت و گفتم که من لوکیشنم اینجاست ، جلو و عقب و چپ و راست من چه ساختمان هایی هست و لوکیشن تقریبی من رو بدونه . اما برگشت گفت که فلان خیابان رو تا انتها بیا بعد برو سمت فلان بزرگراه بعد چه جه! گفتم یا خدا این چه مدلشه ؟؟؟ هیچی گفتم من از روی نقشه ای که همراهمه روی گوشی بهم ادرس بده ، تو اون مسیر مثلا فلان پاساژ یا فلان مجتمع که اسمش تو نقشه هست رو دیدید که حداقل از رو همون بیام ؟؟ گفت نه همینی که من بهت میگم بیا ، اتفاقا سر یه خیابان توافق کردیم اما وقتی که به اونجا رسیدم دیدیم باز داره یه ادرس دیگه میده.

 

از اونجا که اسنپ قیلا یه سری داستان داشت مثل اون دختره آتش به اختیار و اون یکی راننده اسنپ که دختره رو از تو ماشینش میخواست بندازه بیرون ( دلیل نامشخص ) و کلاس توجیهی اسنپ ، من زنگ زدم به خود پشتیبانی که یک همچین اتفاقی افتاده ، رفتم سر لوکیشن آدرس یک جای دیگه رو داره بهم میده ، گفتش شما تا 10 دقیقه سر اون لوکیشن باید وایسی و اگه نیومد سفر رو لغو کنی و مجازی تا 3 تا سفر در روز رو لغو کنی .

 

اون سفر که لغو شد اما ، تو همون صحبت با اون خانمه که گفتم بذا سر یه خیابون به توافق برسیم من گفتم که من این اطراف رو درست نمیشناسم و نمی دونم یهو چی شد گفت آره ما از مریخ اومدیم!!! البته بعد از لغو سفر دوباره اون خانمه تماس گرفت که کجایی ، گفتم تماس گرفتم با اسنپ و بهم گفتن تا 10 دقیقه باید سر اون لوکیشن وایسی و منم ماجرا رو گفتم و اونام گفتن سفر باید لغو بشه . خیلی محترمانه اینها رو گفتم چون واقعا داشتم دنبال خودم تو خیابونها میگشتم ، برگشت بهم گفت اقا برو مسیر یاد بگیر یا یه همچین چیزی منم گفتم باشه!خدافظ

 

اما توضیحات تیتر : ببینید وقتی اسنپ میگیرید لوکیشن شما دقیق باشه یا نهایت یک خیابون یا کوچه اینور اونور ، این مشکلی نیست با یک تماس درست میشه اما وقتی برای کسی اسنپ میگیرید ، لوکیشن شما میدون انقلاب نباشه ، محل سوار شدن مسافر میدون آزادی . در این صورت سفر لغو و هر 2 طرف ضرر میکنن . ما اسنپی ها موظفیم بریم همون جایی که تو لوکیشن گفتین ، ما موظف نیستیم مثل آزانسی ها بهشون آدرس بدید روی کاغذ که بیا برو به این آدرس ، نه ، اسنپ رو با آزانس اشتباه نگیرید ، اسنپ آزانس نیست!!!


 

لینک دانلود فایل صوتی درس 11 و 12 نصرت از پیکوفایل

 


 

lesson 11

________________
A: Jim, can we go to a restaurant together?
B: When? Today?
A: Yes, today.
B: I can't go today, but we can go tomorrow. Where would you like to go?
A: I'd like to go to a Persian restaurant.
B: A Persian restaurant?
A: Yes, I know a very good Persian restaurant on Bundy Avenue.
B: I know a Persian restaurant on Main Street.
A: Is it very far from here?
B: No, it's not far from here.
A: What would you like to eat there?
B: I'd like to eat rice with kebab.
A: What's kebab?
B: Kebab's a Persian food.
A: Jim, what would you like to drink now?
B: Do you have tea?
A: I'm sorry. I don't have tea, but I have coffee.
B: Coffee's fine, thank you.
A: You're welcome.
________________

 


lesson 12
_______
A: Jim, I'd like to buy that book.
B: How much is it?
A: I don't know.
B: How much money do you have with you?
A: I only have two dollars.
B: I don't think you can buy that book with that money.
A: Are you sure?
B: Yes, I'm sure.
A: Excuse me, sir. How much is that book?
C: It's only six dollars.
A: Thanks.
C: You're welcome. Would you like to buy it?
A: I don't know. Jim, do you have any money with you?
B: I think I only have three dollars. We can buy the book tomorrow.
A: Okay, then.
____________
 


 

لینک دانلود فایل صوتی درس 9 و 10 نصرت از پیکوفایل

 



lesson 9
_______
A: Excuse me, ma'am. Do you know where the supermarket is?
B: Yes, I know where it is. I'm going to a supermarket, too. Do you want to go with me?
A: Yes, is it very far from here?
B: No, it's not very far.
A: Do you have a car?
B: Yes, I have a car. Where are you from?
A: I'm from Iran, but I live here. I live with my sons. I have three sons.
B: Do you speak English with your sons at home?
A: We speak English and Persian at home.
__________________________________


lesson 10
_________________________________
A: Hello, Behnam. How are you?
B: I'm fine, Elham, thanks. And you?
A: I'm fine, too. Thank you. Do you want to have breakfast with me?
B: Now or later?
A: Not now, a little later. I don't want to eat anything now.
B: Okay. But I want to go to a Persian restaurant. I want to have some bread with jam.
A: I'm sorry. But I don't want to go to a Persian restaurant now. I want to have some
food but not there. We can have something to eat at the restaurant here?
B: Okay. But my car's not at home. Can I go with you?
A: Yes, you can. Goodbye.
B: Goodbye.
__________
 


لینک دانلود فایل صوتی درس 7 و 8 نصرت از پیکوفایل

 


 

lesson 7
__________________________
A: Hi, Jack. Where are you going?
B: Hi, Jim. I'm going to the mall. Do you want to go, too?
A: Not now. I want to go to the store now.
B: When do you want to go to the mall?
A: Not today. I want to buy something from the store today. What do you want to do at
the mall?
B: I want to buy something there.
A: Okay. I want to go now. Goodbye.
____________________________

 

 

lesson 8
___________
A: Jim, what do you want to drink?
B: I don't know. What do you have?
A: I have tea, coffee, and Coke.
B: Tea's fine, but coffee's better. I want some coffee.
A: Jim, when do you want to buy a car?
B: I don't know.
A: Where's your house? Is your house very far from here?
B: No, it's not very far from here. Sarah, do you know Mina?
A: Yes, I know Mina.
B: Where's Mina from?
A: I think Mina's from Iran.
B: I want to go to a supermarket now. I want to buy something.
A: Are you going now?
B: Yes, I'm going now. Thank you, Sarah.
A: You're welcome Jim. Goodbye.
B: Goodbye, Sarah.
________________


نمی دونم عنوان دقیقا همونی هست که من میخوام یا نه ، اما یه مقدار از اتفاقات عجیب و غریب تو اسنپ بگم که چه داستانهایی با مسافر و این مدت اخیر داشتم.

 

پارت 1 : لوکیشنهای غیر دقیق

------------------------------

یکی از داستانهایی که معمولا ما اسنپی ها داریم اینه که گاهی ، بعضی لوکیشن ها دقیق نیست و مثلا میری دقیقا تو همون کوچه ، وایمیستی میزنی به مبدا رسیدم! بعد طرف زنگ میزنه کجایی ؟ رسیدی ؟ میگم آره دیگه همین کوچه . هست دیگه ، الان بغل فلان ساختمونم! میگه نه ما کوچه بغلی هستیم! هیچی دوربزن برو کوچه بغلی!!

 

پارت 2 : بیا جلوتر ، من نت ندارم

--------------------------------------

یه سری تو تهران بعد از اینکه مسافر رو پیاده کردم و یه درخواست دیگه برام اومد که اتفاقا شاید 10 متر جلوتر بود ، وایسادم و زدم که به مبدا رسیدم. زنگ زد کجایی؟؟ گفتم مثلا جلوم پل عابره ، سمت چپ ، انور خیابون بانک فلان و فلانه ، سمت راست فلان ساختمونه! میگه که اقا بیا جلوتر جلوی داروخونه فلان ، حالا من هر چی آروم میرم که داروخونه رو ببینم هیچی ، بعدش زنگ میزنه آقا رد کردی ، باز من کوتاه میام که عذرخواهی میکنم و حق با شماست ( درحالی که من باید همونجا وایمیسادم و ت نمی خوردم و اینا ) میگم دور میزنم 5 دقیقه دیگه میرسم و میگه اقا با این گرونی بنزین چرا این کار رو کردید و رفتید و دور زدید و حالا رفتم دور زدم و دقیقا کمتر از 2 دقیقه باهاش فاصله دارم سفر رو لغو میکنه !!!

 

خب عزیز من شما لوکیشنت رو دقیق بزن 

 

مثل این مورد 2 اتفاق دیگه هم بوده که خانمه میگه من 10 دقیقست دارم پیاده میام و حالا بهش میگم که خانم مبدا همینجا بود مگه قبول میکنه و بازم من عذرخواهی میکنم حالا جالبی این مورد اینه که مقصد دقیقا بغد لاین تک لاین اتوبانه! میگم خانم اینجا جای بدیه ، من وایسم یکی از پشت بهم بزنه چی؟؟ بردم جلوتر که جا بود پیادش کنم میگه من مریضم نمی تونم پیاده برگردم!!

 

 

پارت 3 - حمل بار بدون مسافر ممنوع!!!

--------------------------------------------

اول این پست رو بخونید

( اینجا ) ، بعد از کلاس آموزشی اسنپ ، بهمون گفتن که شما مجاز به حمل بار بدون مسافر نیستید و ممکنه کالای قاچاق یا ممنوعه ای چیزی باشه که در این صورت مسئولیتش پای شماست و به اسنپ ربطی نداره. گفتم باشه . البته اون روزای اول یه بار چند تا قاب پارچه ای بردم و حتی یه کرایه ای بیشتر بهم داد ولی بعد از کلاس من دیگه بدون مسافر بار نمی برم.

 

چند روز پیش ، بعد از قبول درخواست ، خانمه بهم زنگ زد که اقا یکی دو تاکارتن کاغه میخوام برام ببری . پرسیدم که خب مسافر همراهش هست؟ گفتش نه! گفتم خانم من یه بار بخاطر اینکارم توبیخ شدم ، من مجاز به حمل بار بدون حضور مسافر نیستم . گفتش ما هر روز اسنپ میگیریم و این داستان رو ندارن و میرن ، شما چرا گیر میدی؟ گفتم خانم میتونید زنگ بزنید به پشتیبانی اسنپ و بگید که راننده اسنپ اکوتون بار ما رو نبرد.گفتش نه من که زنگ نمی زنم! گفتم خانم بدون حضور مسافر من بار نمی برم و این سفر رو لغو میکنم و البته لغو هم کردم.

 

تو اون پست اول اسنپ ، گفته بودم اسنپ آزانس نیست ، گفته بودم که ما راننده اسنپی ها مجازیم در شرایطی سفر رو لغو کنیم و حمل بار بدون حضور مسافر غیرمجازه!البته خود بار داشتن مسافر مشکلی نیست چون درخواست قبلیش یه اقایی بود تماس گرفت گفت من بار دارم و کمی خاکیه ، لوله است ، تو صندوق جا داری؟ گفتم خیلی خاکیه ؟ گفتش نه. اونو به مقصدش رسوندم ولی خب بار بدون مسافر مسئولیت هایی داره که نباید زیر بارش رفت.

 

 

پارت 4 - قول مساعد و سفر لغو شده!!

---------------------------------------------

این خیلی بده که درخواست رو قبول کنی بعد بری دم در خونه طرف ، بعد یهو بزنه لغو سفر ، یعنی در حد فحشه!!! اونم بوقدارش . یه درخواستی برام اومد و قبولش کردم و منم داشتم رانندگی میکردم . قبول کردم و بعدش طرف زنگ زد که اقا کجایی و کی میرسی . گفتم که من حدود 10 دقیقه دیگه میرسم به شما . گفتش باشه. بعد دوباره تماس گرفت که اقا ایراد نداره تو ماشینتون سیگار بکشم؟؟؟ گفتم نه اینم مورد نداره .

 

چون گفته بودم 10 دقیقه سعی کردم سرعت ماشین بیشتر باشه و سریعتر برسم و یهو دیدم صدای لغو سفر مسافره اومد!! گفتم این بهم گفت که من حتما بیام.چرا لغو کرد؟؟؟ بعدش یه درخواست دیگه اومد اونو قبول نکردم که حداقل جلوی این بدقول نشم . رسیدم به محدوده تقریبی ، زنگ زدم که خانم من رسیدم. تماسو قطع کرد اصن!!!چرا قول مساعد میدی وقتی من گفتم 10 دقیقه با شما فاصله دارم و بهم گفتی حتما بیا !!! 

 

یعنی چرا ؟؟؟ 

 

 

پارت 5 - آقا منو تگ نزن!!!!

-------------------------------

یکی دیگه از موارد نادر در اسنپ همین داستانه . شده که مثلا ما بخوایم با کسی که باهاش هماهنگ کردیم بریم ولی یه قانونی اینجا هست . شما دوست من امتیاز شما 4.7 و امتیاز من 4.3 هست . کوچه پشتی یه درخواست اسنپ میده و من و شما دوست جان با اینکه بغل هم هستیم ، اون درخواست برای شما که امتیاز بالاتری دارید میاد و برای من اون درخواست نمی یاد.

 

حالا من منتظر درخواست بودم که یک درخواست اومد و من قبولش کردم و تا رفتم که راه بیفتم سفر و لغو کرد. 10 دقیقه بعد ، دوباره درخواست داد و من قبول کردمش و رفتم که برم طرف زنگ زده میگه اقا میشه منو تگ نزنی!میخوام با یکی دیگه برم! گفتم باشه خانم برو چرا میزنی. من از کجا بدونم نمیخوای مسافر من بشی.زنگ زدم پشتیبانی میگم یه همچین داستانی داشتم ؛ گفتش که اگه 3 بار درخواست بده و راننده بره دم خونش و اون لغو کنه اونو مسدود میکنن!!

 

حالا عین همینو من یه جور دیگه هم داشتم ، یه درخواست اومد من تا تایید کنم نوشت که راننده دیگری زودتر قبول کرد ، گفتم باشه . 10 دقیقه بعد اون درخواست دوباره تکرار شد و من رفتم و پرسیدم دفعه قبلم شما درخواست داده بود؟ گفتش آره .

 

خب من علم غیب ندارم که بدونم کاربر مسافر داره چیکار میکنه!!!فازش چیه!!!

 

 

پارت 6 - اقا چرا وایسادی؟؟؟

----------------------------------

حد فاصل قبول درخواست سفر که مشخصات من برای مسافر میره ، من باید از طریق مسیریاب ، مسیریابی کرده و خودم رو به مبدا مسافر برسونم که این حدود 2 دقیقه زمان میبره و زمانی که طرف بلافاصله زنگ میزنه اون مرحله پیدا کردن مسیر توسط مسیریاب هست .

 

من منتظرم که مسیریاب بهم مسیر رو بگه که راه بیفتم برم که طرف تماس گرفته اقا چرا نمی یای؟ گفتم جناب من الان با شما صحبت میکنم و رانندگی نمی کنم و منتظرم که مسیر رو بهم نشون بده که شما تماس گرفتی. میگه اقا 3 دقیقست که وایسادی ، میگم باشه حق با شما قطع کن که من از روی صفحه گوشی بتونم مسیر رو ببینم تا بتونم بیام.

 

چه انتظاراتی دارن ، خب من یه زمانی میخوام که مسیر رو پیدا کنم و بیام و تو هی چک میکنی که چرا 3 دقیقست وایساده راه نمی یاد؟؟ واقعا چی فک کردین؟؟؟

 

 

پارت 7 - لغو سفر برای عدم پرداخت کمیسون!

-----------------------------------------------------

اسنپ قانون سفر و امتیاز داره . یعنی همون مثال امتیاز که در بالا زدم یکی همون قانون شامل ما میشه یکی هم اینکه کسی که سفرها و درخواست هایی که براش میاد رو پشت سر هم بره ، اولویت ارسال درخواست براش وجود داره که این وسط اسنپ یه 15 درصد حق کمیسیون از ما میگیره . تو اینستاگرام اسنپ و بخش کامنت ها ، خب راننده ها روش های دور زدن و ندادن حق کمیسیون رو گفته بودن. ماجرا اینطوری بود که 

 

یه درخواستی برام اومد و رفتم دم خونه طرف و از مسیر بگذریم که سربالایی با چه شدتی ، رسیدم و گزینه به مبدا رسیدم رو زدم و یهو دیدم سفر لغو شد . یعنی قشنگ باید در اون موقعیت باشی تا بفهمی حسش چیه . خلاصه گفتم باشه و ماشین رو سر و ته کردم که برگردم دیدم یکی سوار ماشین شد! 

 

_شما مسافر اسنپ بودید؟ که سفر رو لغو کردید؟

+آره

_چرا؟

+چون کمیسیون ندی!!!

 

عجب . آره طرف کرایشو نقد میده بهم و کمیسیون به اون سفر لغوی نمی خوره اما از اونو مسافر به راننده امتیاز میده.

+میخوای دوباره درخواست بدم؟

_نه اونجوری بدتره ، میشه سفر تقلبی و ممکنه بخاطر اینکارم مسدودم کنن!!!

 

خلاصه اینجوریش هم شده!

 

 


دقیقا  یادمه که بعد از ماجرای گرونی بنزین ، رفتم اسنپ و ثبت نام من در اسنپ توسط یکی از این بازاریاب هایی که سر میدانها و چهار راه ها وایساده که نوشته ثبت نام اسنپ ، ثبت نام شدم!!! بعد از ثبت نام ، اون اقای بازاریاب یه توضیحات کلی بهم داد و بعدش فردائیش بهم یه برگه راهنما داد که کار با اپ راننده اینجوریه و اینا و منم اولین بارم بود که از اون اپ استفاده میکردم.

 

نسخه قبلی اپ اسنپ اینطوری بود که مثلا وقتی درخواست می اومد داد میزد : اسنپ! ولی تو نسخه جدید دیگه نمیگه و یه صدای دیگه داره . گمونم 2 روز از ثبت نام من گذشته بود که یه شماره ای به گوشیم زنگ زد

_الو ، سلام بفرمائید

+سلام ، از اسنپ تماس میگیرم

_از اسنپ؟؟!!!

_جناب ، الان مشخصات شما وارد شده اما هنوز ثبت نشده ، چون تازه ثبت نام کردید ، سعی کنید مسیرهایی که براتون مناسبتره و نزدیکتره رو برید حتی تا همین سرکوچتون برید!!!

 

هیچی دیگه ، اونور نشستن ما رو کنترل میکنه که چیکار میکنه!گفتم باشه

 

تو اپ راننده اسنپ ، یعنی با این دید که هنوز استفاده نکردی و هی داری اون کاتالوگ راهنما رو میخونی که چیکار باید بکنی دقیقا ، یه درخواست اومد از منطقه ما برای جنوب شرق تهران ، گفتم یا خدا ، این هیچی! دومین درخواست که حدود یک ربع بعدش اومد مسیرش کوتاهتر بود و تا همون سرکوچه بود ، با همون استرس اولین سفر و یه چشم به کاتالوگ و برنامه و اینا رفتم و مسافر رو رسوندم! تجربه جالبناکی بود برای اولین سفر و در اخر سفر از مسافر خواستم بهم حتما امتیاز بده!البته خیلی هنوز نمی دونستم که امتیاز چقدر مهمه!

 


قبلا چون دائیم یه مسافرت هوایی داشت ، برگشتش رفته بودیم استقبالش تو فرودگاه امام و خلاصه فرودگاه نرفته نبودم!!! بگذریم که عاشق هواپیما بودم و تو نمایشگاه هوایی روبروی پارک ارم تهران ، داخل هواپیماهای مختلفش به گشت و گذار پرداختم و پیشنهاد میکنم اگه علاقه مند هستید یه سر به اونجا بزنید.

 

اوایل رانندگیم و تا همین اواخر خیلی حال و حوصله شلوغی و داخل شهر رو نداشتم و معمولا سریعترین راه ها رو انتخاب میکردم که خارج از ترافیک و شلوغی باشه اما وقتی رفتم تو اسنپ میبایست دقیقا توی شهر میبودم و مسافر سوار میکردم. اون روزای اول ، یه مسافر بهم خورد برای فرودگاه مهرآّباد ، همیشه دوست داشتم یه بار برم مهرآباد اما اینکه دقیقا فرودگاه کجای تهران میشه رو نمی دونستم.

 

تو اپ راننده اسنپ ، اول که شما مشخص میکنی درخواست مقصد مسافرهای داخل طرح الودگی و ترافیک برات بیاد یا نه ، بعدم تو مسیریاب نشان ، قسمت مسیریابیش مشخص میکنید که از مسیرهایی بری که تو طرح ترافیک و الودگی نباشه . حالا با این شرایط یه درخواست فرودگاه مهراباد برام اومده و تقریبا مطمئن بودم خارج از منطقه طرح ها هست . خلاصه رفتم و مسافر رو سوار کردم و زمانی که مسافر سوار میشه قشنگ مشخصه که این چجور آدمیه ، میخواد حرف بزنه یا عقب کز کنه و بیرون رو نگاه کنه.

 

اومد جلو نشست و گفت من ساعت 7 پرواز دارم و الان ساعت 5 هست و یه جور برو که برسم گفتم اکی ، این مسیریاب میگه که حدود 70 دقیقه دیگه میرسیم فرودگاه ، گفتش که راننده اسنپ قبلیه اینو یه مسیر برده که هم به پرواز دیر رسیده ، درواقع اصلا نرسیده و فرداش رفته و هم جریمه شده! گفتم یا خدا.اینم عجله داره حالا حداقل زود برسیم و این مسیریاب هم امیدوارم مسیری رو نشون داده باشه که در سریعترین زمان برسیم.

 

اعتراف میکنم که تا چند وقت قبل ، اسامی اتوبانها و ازادراه ها اصلا برام مهم نبود و مثلا اگه کسی میپرسید الان کدوم اتوبان هستیم میگفتم نمی دونم تا اینکه بعد از ماجرای اسنپ مهم شد. انداختم بابایی و در طول مسیر اون مسافر ضمن اینکه از کارش میگفت و اینکه چند وقت یکبار میره جنوب ، حواسش به مسیر و مسیرنمایشی گوشی هم بود و بعد ازمدرس شمال و چمران گفتش که این مسیرخوبه ، اگه مثلا از همت میرفتیم می موندیم تو ترافیک و این مسیری که داریم میریم خوبیش اینه که فقط یک ربع تو ترافیک هستیم و بعدش مسیر خلوت میشه و اینا ، خلاصه رسیده بودیم به نزدیکی های ورودی یادگار امام که بین ما یه صحبتی شد و من یه سوال از ماشین پرسیدم و گفت فلان قطعه ماشین که بین فلانجا و فلانجای ماشین هست چیه ؟ گفتم نمی دونم ، اونم گفت یادم نمی یاد و زنگ زد به پسرش که این اسمش چی بود!!!

 

یعنی دیگه چقدر پیگیر!!! میگفت من از مکانیکی ماشین شروع کردم و الان مکانیک ماشین های صنعتی هستم و چقدر راهنمایی و اینا درباره ماشین که بماند ، خلاصه در حین حرف زدن بهم گفت برو سمت یادگار امام و من گفتم چشم و تو اون ترافیک یهو دیدم یکی از پشت بهم زد!!! دو تایی پیاده شدیم و دیدم راننده پشت سری هی داره فحش میده که فلان و اینا و من داشتم عمق فاجعه رو نگاه میکردم که اون اقای مسافر سریع پرید جلو که ماشینت چیزی نشد و اون یکی که بهم زد گفت سمندی پیچید جلوش و اون زد به من و مسافر گفت فاصله ات رو رعایت میکردی و خلاصه ماجرا ختم یه خیر شد و ماشین چیزی نشد. بهش گفتم شما از کجا اینو میگید؟؟

 

گفتش که من خودم قبلا پراید داشتم و سپرش خوبه ، از طرفی اگه خدای نگرده ماشین اسیب ببینه ، قسمت انتهای سپر به سمت در فشار میاره و قشنگ شکم میکنه که برای شما اینطوری نشد! گفتم دمت گرم واقعا . قسمت بود با هم هم مسیر بشیم . وارد یادگار امام که شدیم دیگه خلوت و رسوندمش تا دم ترمینال و بهم گفت خالی برنگردی ها! همینجاها وایسا برات مسافر میاد. خلاصه هر چی انرژی مثبت بود در اون سفر به سمتم اومد گفتم خداروشکر ، چه آدم باحال و دنیا دیده و چشم و دل سیری واقعا .

 

بعدش که اونو پیاده کردم یه جا وایسادم که دوباره درخواست بیاد و یه مسافر دیگه بزنم و برم که یه آقایی سوار شد که مکالمه ما در طول سفر فقط حرف ما این بود فلانجا میری؟ بله و بریم و یه جا هم که بخاطر مقصد یه ورودی رو رد کردم و ازش کمک خواستم که اینجا دقیقا چجوریه ؟؟ سمت محل شماست گفتش که من همینجا پیاده میشم و میرم. گفتم هر جور میل شماست . پیاده اش کردم و اونم رفت سمت زندگی خودش

 

بله ، در 2 سفر پشت سر هم ، به فرودگاه یکی رفت و یکی برگشت ، 2 مدل آدم مختلف دیدم و چقدر آدمها با هم فرق میکنن . اخلاقها و رفتارشون . راننده اسنپ هم یکی مثل بقیه مردمه .

 

+اهان اینو هم اضافه کنم که اون اقای دوم ، رفت عقب نشست و 99 درصد مسافرهای خانم هم عقب میشینن به جز یک مورد که مستقیم اومد جلو نشست. به نظرم در تمام اینها نکات روانشناسی گنجونده شده!


lesson 4


______________________
A: Hello, George. How are you?
B: I'm fine, Helen, thanks. And you?
A: I'm fine, too. Do you want some coffee?
B: No, thanks. I want some tea.
A: You speak English better than me. Can you speak Persian, too?
B: I think I speak Persian better than English. I'm from Iran.
A: I'm from Iran, too, and I speak English better than Persian.
__________________________________________________

 

 


lesson 5


___________
A: Hello. Where's the mall? Is it here?
B: I don't know. I think it's there. Are you going to the mall?
A: Yes, we're going to the mall now.
B: Where are you from?
A: We're from Iran. And you?
B: I'm from Canada.
A: Can you speak Persian?
B: No, I can't. I can't speak Persian. We don't speak Persian in Canada. Do you live
here?
A: No, we don't live here. we live in Iran.
_________________________________

 


lesson 6


_______________
A: Mina, what do you want to do now?
B: I want to go to the store. Do you want something?
A: Yes, please. I want some tea. Can you buy some coffee, too?
B: Yes, I can. Do you know where Ali is?
A: What?
B: Where's Ali?
A: Oh, I think Ali's at the mall now.
B: Okay. I'm going now. Goodbye.
A: Goodbye.
__________


داشتم راجع به یه موضوعی دنبال عکس میگشتم رسیدم به پست زیر

 

 

جلوی دیکتاتور شدن اسنپ را بگیریم ( کلیک )

که کلا درباره این صحبت کرده که مسافر محترم ، 2 بار در یک روز سفرش رو لغو کرده و از طرف اکانت مسافر از طرف اسنپ مسدود شده.

 

ادامه مطلب


پیشنهاد میکنم اول پست پایین رو بخونید

 

یک سفر با اسنپ در قالب یک مسافر ( کلیک )

 

در اونجا و بخش اولش متن زیر رو نوشته بودم که

"    در انتها هم یک مقایسه بین 2 اپلیکیشن راننده و مسافر خواهم داشت و یک نکته فوق العاده مهم در خصوص کارکرد و کیلومتر که ارتباط مستقیم با بحث بنزین داره و تبعیضی که بین مسافر و راننده گذاشته شده! قضاوت با شما "

 

خب در این پست مقایسه آپ اسنپ مسافر و راننده هست که ببینید اسنپ چقدر به نفع مسافر گرفته و چقدر به نفع ؟؟؟؟ امم ، نفع ؟؟؟ نه اینطوری بگم که چقدر اسنپ طرف مسافر رو گرفته ولی اینو بگم تو اپ راننده ، مثلا اگه به هر دلیل راننده با مسافر به مشکلی بربخوره یا هر چی و اصن دیگه نخواد با این سفر بره ، یه گزینه رضایت از مسافر هست و میزنه نیتی و دیگه اصن اون مسافر درخواست بده برای این راننده اصن  درخواستش نمی یاد

 

و اینکه مثلا مسافر یه سری فیدبک میده که مثلا راننده اینطوری بود و اینا و مثلا از راننده امتیاز کم بشه اون راننده هیچ جوره بهش فیدبک نمیدن که اقا شما این ایرادها رو داشتید اصلاحش کنید و من تو کلاس اسنپ هم بهشون گفتم اما .

 

در بدترین شرایط ایجاد شده ، تهش یه پیامک میدن ، که اقا شما مشمول بند و تبصره فلان شدید و مثلا مسدود شدید!!! بند و تبصره فلانش هم اینه که مثلا به سود اسنپ نبودید ، یه همپین چیزی ، شما بزن که ماشینش تمیز نبود ، 10 تا مسافر دیگه هم همین گزینه رو بزنن و از راننده امتیاز کم بشه هیچ فیدبک یا پیامکی نمیدن بهش که اقا مسافرا گفتن ماشینت کثیفه تمیزش کن ، تهش هم همونی میشه که من گفتم و پیامک بند و تبصره

 


 

ادامه مطلب


می دونید چی تو اسنپ برای راننده مهمه ؟ کارکرد ماشین و هزینه بنزینی که میزنه مخصوصا با بنزین لیتری 3 هزار تومن.

 

شاید شما تبلیغات اسنپ رو دیده باشید که نوشته به تاکسی های اینترنتی ، سهمیه سوخت پرداخت میشه و مثلا راننده های اسنپ میتونن از طریق باشگاه رانندگان به جاهایی معرفی بشن که تو هزینه ماشین بهشون تخفیف بخوره ، اینها رو شاید شنیده باشید اما بیاید با هم روی تمام این چیزها یه مقایسه داشته باشیم و نگاهی داشته باشیم یه اینستاگرام کاربران راننده اسنپ

( اینجا )

 

مسافرای اسنپ ، هزینه سفر براشون مهمه و اینکه مثلا زود برسن و خب سفر ارزونتر چه بهتر . اما نشده بشینیم پای حرفهای راننده های اسنپ که اونا چی میگن اصن 

خب من عکس ها رو میذارم خودتون مقایسه و قضاوت کنید که ما چه داستان هایی داریم.

 

1.اپیزود اول - کارکرد و کیلومتر

2.اپیزود دوم - قطعات مصرفی ماشین

3.اپیزود سوم - نقد یا آنلاین ؟؟پرداخت کرایه اسنپ

 

ادامه مطلب


تا الان ، منی که راننده اسنپ بودم هیچوقت خودم اسنپ نگرفته بودم تا امروز و خیلی به کارکردش آشنا نبودم ، اما امروز تصمیم گرفتم اسنپ بگیرم و در قالب یک مسافر ، ببینم تو اپ مسافر وقتی اسنپ میگیرم چه امکانات و خدماتی بهم ارائه میده و اصن چجوریه . نتیجه دور از تصورم بود!!! البته برای کسایی که هر روز اسنپ میگیرن یه چیز خیلی عادیه پس از دیدگاه یک راننده اسنپ که حالا در قالب مسافر سوار شده این پست رو یادداشت میکنم .

 

+  در انتها هم یک مقایسه بین 2 اپلیکیشن راننده و مسافر خواهم داشت و یک نکته فوق العاده مهم در خصوص کارکرد و کیلومتر که ارتباط مستقیم با بحث بنزین داره (

این پست ) و تبعیضی که بین مسافر و راننده گذاشته شده! قضاوت با شما.( البته این پست طولانی شد ، بحث مقایسه باشه در

پارت دوم )

 

ادامه مطلب


داشتم راجع به یه موضوعی دنبال عکس میگشتم رسیدم به پست زیر

 

 

جلوی دیکتاتور شدن اسنپ را بگیریم ( کلیک )

که کلا درباره این صحبت کرده که مسافر محترم ، 2 بار در یک روز سفرش رو لغو کرده و از طرف اکانت مسافر از طرف اسنپ مسدود شده.

 

لیست سوالات مطرح شده درباره اسنپ


سوال 1 : چرا در اسنپ  بلاک شدم؟؟؟بعد اون همه سفر؟؟؟
سوال 2 . راننده ای که بعد از قبول سفر ، اون سفر رو لغو میکنه چه تنبیهی براش در نظر گرفته میشه؟؟؟
سوال 3 . فاصله راننده با مسافر زیاده و چرا اسنپ به یک راننده دور درخواست رو می فرسته؟؟؟
سوال چهارم . راننده اذیت میکنه ، بعد از لغو سفر اول بازم همون درخواست رو قبول میکنه!!
سوال 5.راننده اسنپ باهام نیم ساعت فاصله داشت زنگ زدم آژانس ، ارزونتر هم تموم شد!!!
سوال 6. درخواست اسنپ دادم ، با اینکه میبینم چندتا اسنپ دور و برم هست ولی کسی درخواستم رو قبول نمیکنه!!!
سوال 7. وقتی درخواستم قبول نمیشه بخاطر کرایه ، حاضرم کرایه بیشتری هم بدم ، چیکار باید بکنم؟؟؟
سوال 8 . راننده اسنپ ها خیلی پر رو هستن! میخوان توقف 5 دقیقه ای رو هم حساب کنن!!
سوال 9 . میگن یه راننده اسنپ ، ماهی 9 میلیون درآمد داره!
سوال 10.راننده بهم گفته نقد حساب کن
سوال 11.اسنپ امنیت نداره !!!



 

ادامه مطلب


سخنرانی ترامپ رو گوش کردید ، خیلی فان بود ، میگفت همه چی ارومه من چقدر خوشحالم بیاین دنبال صلح باشیم ، جنگ نکنیم

دور و برشم کلی ژنرال و وزیر دفاع و چه چه

 

 

خلاصه حرفهاش : صلوات بفرستین . هر چی بود دیگه تموم شد .

 

اما بعضیا واقعا پر رو هستن واقعا پر رو ها ، سنگ پای قزوین رو سیاه کرده این روشون


هفته قبل که ما تو گروه هر هفته مکالمه انگلیسی داشتیم بعد از شنیدن خبر ترور حاج قاسم حالم جوری بود که اصن نتونستم صحبت کنم و برای انگلیسی چت میکردم ولی این هفته خیلی خوشحالم . خیلی

 

خلاصه اینکه مشخص بود ایران به امریکا جواب میده اما نکته جالبش اینه که هم زمانبندی جواب موشکی همون ساعت ترور سردار بوده و هم اینکه اول موشک  زدن بعد با سردار خداحافظی کردن و به خاک سپردنش . یه نکته کلیدی هم این وسط هست اونموقع که ایران سفارت امریکا رو گرفت و کارمندان سفارت رو تا اخرین لحظه حضور رئیس جمهور اونزمان امریکا ازاد نکردن با اون همه هارت و هورتش . اینجا هم همین شد ، اول انتقام گرفتن بعد سردار رو به خاک سپردن. لازم بود که جلوی امریکا گرفته بشه که فک نکنه دیگه میتونه یکه تازی کنه.

 

دوستان بدونید پشت امریکا صهیونیسته ، صهیونیستی که افکار انحرافی اونها باعث اتفاقاتی در منطقه شدن و میخوان با برپایی یک سکانس تاریخ گذشته ، در تاریخ معاصر قبلی ، مجدد تکرارش کنن و خدا و مسیح رو مجبور کنن که دوباره مسیح رو بفرسته و ظهور کنه . سکانس چیه ؟ در کتب خودشون هست که مسیح با به الاغ میره به معبد سلیمان و سراغ خاخامهاشون که اون زمان ردش کردن ، حالا دوباره میخوان معبد رو احیا و خدارو مجبور کنن که مسیح رو بفرسته منتها اول باید معبد احیا بشه و یهودی ها رو جمع کنن یه جا .

 

خلاصه که قدرت پوشالی اونها روز به روز بیشتر عیان میشه و دم بچه های سپاه گرم ": )

اخرامان برای شجره اسماعیل هست و نه اسحاق ، انشالله ظهور اامام عصر عج 


خیلی دوستش داشتم و البته دارم ، 

من جدیدا رفتم توی توئیتر ؛ فضاش درست و حسابیتر از بقیه شبکه های اجتماعی هست و من باهاش راحت ترم ": )

 

امروز رفتم آزادی ؛ به استقبال و بدرقه . 

---------------------------------------------------

اما توی توئیت های توئیتر ، یک توئیت به نکته جالبی اشاره کرده بود

سردار گفته بود که اقای ترامپ قمار باز ، خودم حریف شما هستم ، البته ویدیوش هم هست ولی این وسط یک نکته جالب و کوچولو هست ، شاید منظور سردار از این حرفش این بوده که ( شهید ) سلیمانی یک جریان بشه و این جریان با خونش ، باعث بیرون انداختن آمریکایی ها از منطقه و باخت  ( سنگین ) ترامپ قمار باز بشه. یه جورایی به قول اون توئیت ، یه نفره یه عملیات گسترده ای رو در سطح منطقه شروع کرده و همونجور که گفته داره میشه .

 

------------------------------------------------

همچنین یه نکته ، نکته که نه ، یه جریان تاریخی احتمالا باید باشه ، دقت کردید که روی پرچم سپاه یه ایه نوشته ؟ ظاهرا امام علی ع در زمان خودش اشاره کوتاهی به این نیروها داشته و گفته که روی پرچمشون کلمه قوه هست و یه سلسله اتفاقاتی رو میگه که به نظر میرسه با این اتفاقات اخیر جور در میاد و حتی حوادث بعدش رو هم ریز میگه ، نکنه حوادث بعدش مرتبط با جریان شهید سلیمانی باشه و اگه اونجور که گفته شده باشه . البته خدا بهتر میدونه انشالله که ظهور امام عصر نزدیک باشه  ": ) انشالله.


بعد از سیلی سخت ایران به آمریکا ، آیا کسی فکرش رو میکرد که ترامپ با اون همه هارت و هورت که آی من 52 نقطه رو میزنم و فلان اینطوری صحبت کنه ؟؟؟ ویدیوش رو گذاشتم تو نماشا ، از این

لینک ( اینجا ) اگه صحبت هاشو نشنیدید ، بشنوید که چی میگه .

 

+ کنفرانس مطبوعاتی دونالد ترامپ در مورد حمله موشکی سپاه علیه یک پایگاه آمریکا در عراق سخنرانی کامل ( کلیک - همون لینک بالا )

 

خلاصه حرفهاش : همه چی آرومه . من چقدر خوشحالم ، صلوات بفرستین ، هر چی بود تموم شد دیگه !


 

بگذریم که امکان وقوع جنگ و درگیری مستقیم نظامی بین ایران و امریکا بود و خیلی ها شاید با حساسیت هم دنبال این بودن که ببعد این اتفاق ببینن ترامپ چی میگه بالاخره ابرقدرته و وای که اگه جنگ بشه اما ایران محکم وایساد گفت بزنی میزنم ، هر کشوری که ازش حمله میشه اونم میزنم . اما تهش؟ امریکا وا داد ؟ چرا ؟؟؟ من که میگم بخاطر صهیونیسم که پشت امریکاست و به هیچ عنوان نمی خواد بهش آسیبی وارد بشه چون ایران تهدید کرد جواب بدی ، اونجایی رو که خیلی دوست داری به آتیش میکشم! حالا اسرائیلی که اینهمه هزینه کرده اصلا نمیخواد امنیتش به خطر بیفته ، همینطوری اونجا داستان دارن وای به حال اینکه ایران یه حرکتی اونجا بزنه.

 

اما بعد از حرکت ترامپ که گفت صلوات بفرستین و چیزی نشده ، رسانه های آمریکایی ، رسانه که نه ، معاندین گفتن که اصن گیریم ایران هم زد ، چیزی نشده که ، پایگاه خالی بود چند تا سوسک و مار و عقرب کشته شدن!!! یعنی رو رو برم که ، واقعا سنگ پای قزوینن اینا ، رسانه های امریکایی گفتن ولی سریع خبر رو برداشتن که چقد تلفات داشتن و برای نمونه گمونم این خبر در خصوص واکنش هاشون کفایت کنه که چه بلایی سر اون پایگه اومد

( کلیک )

 

آمریکا که گفت همه چی آرومه و ترامپ هم در کنفرانس خبریش گفت هیچی هیچی نشد ، خب خداروشکر سالم موندن اما ایران و سردار حاجی زاده اومد یه کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران و سوال و جواب گذاشت که دقیقا ماجرا چی بود؟؟؟

( لینک ویدیو )

 

+ جزئیات کامل حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی از زبان سردار حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه

( کلیک )

-MP3-


 

حالا شاید شما بگید چی میگه بچه! تو که جنگ ندیدی . امریکا یه بمب هایی داره میزنه ایرانو با خاک یکسان میکنه ، منم میگه درسته ، حق با شماست ، امریکا قدرت اتمیه و میدونم اما یادتون باشه ایران ماجراش فرق میکنه ، هم به خاطر نیروهای نیابتی توی منطقه و هم اینکه اسرائیل بغل گوشش هست ، یعنی اگه این دو فاکتور نبود میزد ، امریکا کوچکترین ضعفی میدید میزد ، شک نکنید اما دید نمی صرفه و رو آورد به حرفهای قشنگ قشنگ که بیا در اغوش هم بریم به سمت صلح 

 

یاد حرفهای سید حسن نصراالله در خصوص سردار قاسم سلیمانی افتادم

( لینک ویدیو - سخنرانی کامل )

( MP3)

 

اگه نیروهای مقاومت در منطقه نبودن ایران چه وضعی داشت ؟ الان میخواید بهم بگید وای این همه ایران هزینه عراق و سوریه و فلسطین و کجا و کجا میکنه مردم گشنن ؟ شما راست میگی ، زمان جنگ ایران چند تا ناو جنگی میلیون دلاری داشت  مثل پیکان ، این ناوه تیر غیب میخوره بهش و یه ناو میره ته دریا ، بعد سران گفتن خب چه کاری ، به جای خرج میلیونی ، یک هزارمش رو جای دیگه خرج کنیم جنگ به داخل مرز کشیده نشه و بیرون جلوشو بگیریم که شد گروه های مقاومت و نیروهای نیابتی در منطقه

 


 

در طول تاریخ کشور مثل ایران ، امنیت داخلیش زیر سایه اقتدارش بوده و این اقتدار به راحتی ایجاد نشده ، جنگیدن ، در راه وطن هم شهید دادن و جلوی دشمنان وجودیشون وایسادن ، ضعف نشون ندادن خلاصه .تو مسائل تحلیلی این مدلی جدا از استاد رائفی پور ، یا حسن عباسی ، 2 نفر دیگه هم فوق العادن ، ادم باید تحلیل های  اونا رو هم بشنوه ، مهم نیست که باهات اختلاف سلیقه تو بعضی موارد داره یا مثلا چون خارجه حجاب نداره مهم اینه که باتو در یک سنگر برای حفظ این مملکته و خودفروخته نیست مثل بعضیا

 


 

+ به شخصه ، تحلیل های اقای امی.د د.انا  رو دوست دارم ، مثل ادم و ساده حرف میزنه و با اینکه خیلی با حکومت فعلی شاید رابطه خوبی نداشته باشه اما وطن پرسته و منافع ملی رو فدای اختلافات شخصی نمیکنه . اگه تونستید 3 تا ویدیو پایین رو بشنوید و اگه هم نه ، فایل های صوتیشون میذارم گوش کنید ببیند چی میگه

 

1.تهدید پمپئو برای ترور بیشتر رهبران ایران، حمله اتمی آمریکا به ژاپن بعد از "ترور بیجواب"                       (

لینک ویدیو -

فایل صوتی کم حجم )

2.حمله موشکی ایران به پایگاه های آمریکا در عراق، هشدار ایران به کشورهای همسایه، آیا جنگ آغاز شد؟ (

لینک ویدیو -

فایل صوتی کم حجم )

3.حقایقی که باید از ذلت ژاپن در برابر آمریکا بدانید                                                                             (

لینک ویدیو -

فایل صوتی کم حجم )

 

++ نفر دوم هم که تحلیل هاش به نظر جالب میاد سر کار خانم پرویــــ.ــن زمـ.ـانی هست.

( کانال ویدیوای  یوتیوب )


اگه شما پسری باشید که بعد از مجموعه اسنپ که حفظ حجاب در ماشین خیلی مهم بود تا کشف حجابی نشه و پیامک اخلاقیش براتون نیاد ، بعد از اسنپ برید بعنوان یک راننده پیک برای یه مجموعه کافه کار کنید که اینجا بحث حجاب خیلی سفت و سخت نیست و مثلا شال مثل یک شالگردن دور گرنه طرف هست .

 

1.خیلی حساس نباشه ادم ، اونور نگاه کنه

2.بعد یه مدت براش عادی میشه

3.خــ.ـطری اســ.ـلام رو تــ.ـهدید نمیکنه.

 

گزینه انتخابی شما ؟؟؟؟


قسمت 1 این پست

( کلیک )


من پسرم ، خشک ترین محیط پسرونه ، محیط پادگانه که همه هم پسرن ( بهش نرکده هم میگن!) و همه اونجا یه تیپ و یک مدلن و ادم فقط دوست داره بزنه بیرون و تو شهر 4 تا ادم با 4 مدل لباس مختلف ، ببینه حداقل مثل خودش لباس نپوشن.

 

من الان بعنوان یه پیک برای یک مجموعه ای کار میکنم و دیگه تو اسنپ نیستم چون اسنپ یه دروغ قشنگه ، حالا بهر حال ، بغل مجموعه ما ، فروشگاه جانبو هست و بیشتر کارکنانش اقا هستن و تا اونجا که من دیدم اینا مثلا میگفتن ساعت کاریش زیاده و اینا و تا دیروقت هستن ، اونجا یه خانمه هم هست که پا به پای اینا کار میکنه و برام جالبه . نه اینکه چرا یه خانم داره تو جانبو تا اون ساعت کار میکنه ، نه . من دیدم اینه که تو یه همچین فضایی وجود یه خانم باعث شده ( حالا هر چند برای اون خانمه کار تا اون ساعت ممکنه سخت باشه ) اما این فضای مردونه رو تلطیف تر کرده به نظرم.

 

کلا جمع هایی که به نسبت مردونه هستن تا جمع هایی که تو پرسنلشون مثلا یه خانم هم هست ، خسته کننده تره.


 

 


فقط در یک کلمه ، برگشت به دوران 00-11

نه رمز دومی برای خرید اینترنتی و انتقال وجه و .

با این سیستم رمز یکبار مصرف چه باید کرد؟؟؟ 

 

اینم دوران خودشو  داره - هعی 

کمتر از 400 مگ از اینترنتم مونده و نمیدونم واقعا

کسی از اینده خبر نداره اما با این وضعیت - خدا اخر و عاقبت منو بخیر کنه

 

#خداحافظی موقت

برنامه کلاس زبان سرجاشه اما شاید حضور من مدتی کمرنگ باشه . بدون من ادامه بدید . من طبق برنامه جلو میرم یعنی همون هفته ای 2 درس ، تا این اوضاع درست بشه


امروز ، بعد از تحویل یک سرویسی ، متوجه شدم که گوشیم دستم نیست و وقتی باهاش تماس میگیرم ، میبینم که رد تماس میخوره . گفتم احتمالا افتاده از دستم ، با یه گوشی دیگه پیام دادم که این گوشی من رو ممنون میشم بهم تحویل بدید ، جواب داد که یه تومن بریز برام گوشیتو برات بیارم.

 

شوکه ام از این ماجرا .


سلام.

قبلا در مورد گوشیم اینجا نوشتم (

کلیک )

اما حالا ، چه اون داستان و یا سرقت بعدش 

 

1.اگه لبتاب یا گوشی دوم دارید و مثلا سیم کارت شما ایرانسل هست ، سعی کنید در برنامه ایرانسل من ، اطلاعات گوشی مورد نظرتون داخلش باشه و رصد کنید که مثلا چقدر شارژ داره و اینترنت و ایناش چجوریه ، تو بخش ریز مکالمات شما میتونید از تماس های گرفته شده ، یه pdf داشته باشید.

 

اگه هم می پرسید که من از رو لبتاب چجوری برنامه ایرانسل من رو نصب کنم ، شما اول باید یه شبیه ساز اندروید روی لبتابتون نصب و روی اون شبیه ساز ، برنامه ایرانسل من رو نصب کنید.

(

اطلاعات بیشتر اینجا )

 

2.بعد از سرقت گوشی ، زنگ بزنید 110 تا یه مامور بیاد و یه گزارش براتون بنویسه یا به کلانتری مراجعه کنید.( از اونجا بهتر راهنمائیتون میکنن )

 

3.سیم کارت خودتون رو در اولین فرصت بسوزونید ، توجه داشته باشید که اول زنگ بزنید پشتیبانی تا اول سیم کارت یک طرفه بشه بعد برید مرکزش و سیم کارت رو سوزونده و از نو یه سیم بگیرد. دقت کنید که ممکنه اون سیم کارت به نام شخص شما نباشه که در این صورت حضور شخصی که سیم کارت به نامش هست در مرکز مربوطه اامی هست.

 

4.وارد سایت همیاب 24 میشید  (

اینجا - کلیک ) و شماره سریال اون گوشی رو در سامانه مربوطه بعنوان یک گوشی سرقتی اعلام میکنید ، برای بازه های زمانی مختلف هزینه های مختلفی میگیره مثلا 45 روز 25 تومن و بعدش میتونید اونو دوباره تمدید کنید.اگه تو اون مدت مشخص شده ، گوشی شما که سرقت شد روشن بشه و یه سیم بره داخلش ، به شماره ای که در سامانه برای اعلام ردیابی اعلام شده ، پیامکی ارسال میشه مبنی بر اینکه نتیجه ردیابی مثبته و بعدش میرید از اون مرکز دولت الکترونیک یه نامه میگیرید و میدید به کلانتری تا اونها کارهای بعدیش رو انجام بدن.

 

 

پیشگیری  همیشه بهتره .


من یه پیشنهاد دارم ، تو فضاهای شلوغ از گوشی استفاده نمیکنید و سعی کنید که یه کیف دوشی یه وری ، داشته باشید و گوشیتون رو بذارید داخلش و یه بلوتوث هندزفری داشته باشید و از اون برای مکالمه یا شنیدن موسیقی استفاده کنید.

 

 

 

 


تو پست های قبلی گفتم که من پیکم و کارم تحویل غذا به مشتری هاست و گاها بخاطر محیط کارم ، مثلا شده که همکارای خانمم ، مثلا حجابشون درست و درمون نبوده و بخاطر همین اون نظر سنجی (

کلیک ) رو گذاشتم و صد البته که حجابشون به من ربطی نداره ها اما

 

از اونجا که من پیک غذا رو میبرم تو بلوک مشتری و غذا رو دم در بهشون تحویل میدم ، 

1.هستن خانم هایی که خیلی ریلکس مثلا حجاب ندارن و میان دم در و غذاشون رو میگیرن و تشکر میکنن .

2.هستن خانم هایی که ادم رو پشت در خونشون یا بلوکشون معلل میکنن تا مثلا یه لباسی چیزی بپوشن و یا چیزی بندازن سرشون تا بیان پشت در.

3.هستن خانم هایی که اصن من نمی بینمشون و تمام کارها از طریق دست های پشت در انجام میشه.

 

حالا یه همکار دیگه هم دارم اون میگه ، خانمها به کنار ، اینا وضعشون خوبه ، اقایون که دیگه بدتره که نگم بهتره

 

حالا اینا رو هستن ، چیزیکه باعث معذب شدن من میشه اینه که خب ، یا طرف کلا حجاب داره یا نداره ، به خودش مربوطه ولی اینکه مثلا بری تو کافه و تا تو رو دید سریع شالشو بکشه سرش و بعدش 5 دقیقه دیگه عادی و بدون شال رفت و امد کنه و این هی تکرار بشه ، باعث معذب شدن ادم میشه . ایشالله که اسلام در خطر نمی افته و منم اونورو نگاه میکنم تا بیش از این معذب نشه ، اما گمونم در دراز مدت اینم به مرور درست میشه و دیگه اونم سخت نمی گیره.

 

چرا دارم اینو میگم؟؟؟ چون من دهه شصتی یه جوری تو گوشم خوندن که ای تو دستت به نامجرم بخوره اتیش گرفته و خاکستر میشی ، بخاطر همین این دوره گذار ، هست ، مردم همینن ، همه که پوششون چادر نیست ، سعی میکنن رفتارشون تاثیر گرفته از فرهنگشون باشه ، زوری که نیست که . اون نگاه کردنه هم صرفا برای تحویل غذا و کارت کشیدن با دستگاه کارتخوانه و بعدش تموم ، حاجی حاجی مکه. خیلی خوبه که ادم تو زندگیش ادم های سطح مختلف جامعه رو ببینه اقای مسئول و نه اینکه رد بشه بگه مردم لبخند میزنن همه ی خوبه. اره منم گوشیم سرقت شد سعی کردم لبخند رو لبم باشه و روحیه ام خوب بمونه اما این به اون معنی که شما فکر می کنید نیست.

 

 

 


سوال نوشت : 

من غذا رو بهشون تحویل میدم مثلا میگم بفرمائید نوش جان ، این جمله درسته ؟؟ جمله بهتری هست که بگم یا مثلا تاپ لول کلاس و احترام  و اینا باشه بعد مثلا بیشتر تحویل بگیره ؟؟

 


تا حالا به ادمهای جامعه ، اونهایی که برای بدست آوردن روزی حلال تلاش میکنن دقت کردید؟ ادمهای مختلفی از طیف های مختلف

یعنی بعضی موقع خودم دوست داشتم کمکشون کنم اما روزی همه بنده ها رو خدا میده ، از خانم ساندویچ خانگی جلوی کارگذاری ، تا پیرمرد ظرف فروش توی بازار ، یا خانم ترشی فروش .

 

خودم یه بار برام سوال پیش اون پیرمردی گوشه بازار که ظرف فروشه و غرفه بزرگی نداره و مثلا روی زمین پارچه ای انداخته و 2 تکه ظرف جلوشه ، چجوریه برنامه اش و خدا چجوری بهش روزی میده ؟؟؟ گوشه ای وایسادم و بهش نگاه کردم ، زمانی نگذشت که چند تا خانم بهش مراجعه کردن و گفتن که ظرف هایی که سری قبل خرید بودن عالی بوده و سفارش های جدید براش داشتن . عجب پس خدا هواسش به بنده هاش هست

 

یا اون خانم جلوی کارگذاری که یه چرخ دستی داشت و روش نوشته بود ، ساندویچ خانگی ، وقتی سفارشم رو به طرفش تحویل دادم  و از سالن اومدم بیرون ، نگاهم به نگاهش افتاد ، یه لحظه گفتم آیا ما هووی هم هستیم ؟؟؟ الان فکر میکنم که نه ، هر کسی روزی خودش رو پیش خدا داره . روزی هر کسی رو خدا بهش میده 

 

یا اون خانم ترشی فروش بازار ، من نمی دونم بازار اونها چجوریه ، اما عمیقا دوست دارم که کار و بارشون سکه باشه ، خدای بالا سرم حواسش به بنده هاش هست و بسیار دوست داشتنیه 

 


عکس نوشته :

عکس زیر رو غروب روز سرقت گوشیم رو گرفتم و همه اش شرایط مختلف زندگیم رو یاداوری میکردم ، برهه هایی که سختی ها و برهه هایی داشتم و خدا در کنارم بوده و مرتب از خودم سوال می پرسیدم که ایا بازم خدا در کنارمه ؟؟؟ 

 

 

خدایا ، هر چی بشه ، گوشیم پیدا بشه یا نشه ، دوستت دارم ": )


سلام.

این چند وقتی که مادرجان رفته شهرستان و من  و پدر تنهائیم ، برنامه ریزی غذایی افتاده گردن من و تهیه شام و نهار گردن منه ، خلاصه برنامه این شد که امروز ماکارونی درست کنم و چون حسش نبود موادش رو اماده کنم رفتم یه قوطی کنسرو مایع ماکارونی گرفتم ، 

 

منتها روی قوطیش نوشته که تهیه شده از سویا و روغن سویای تراریخته ، از اسم تراریخته خوشم نمی یاد چون یعنی دستکاری ژنتیکی و محصولاتی از این دست مشکوک به این هستن که سلامت انسان رو به خطر میندازن و قبل نوشتن این پست هم سراغ بعضی دوستان رفتم و نظرشون رو درباره این محصولات پرسیدم.حالا تا اونها جواب بدن . شما از این محصولات استفاده میکنید؟

 

 


سلام.

بعد از انتخابات ، بعد از 2 روز ، کرونا با یه حمله برق اسا ، متاسفانه سریع از مرز رد شد و همون اولش جون چند تا از هموطن های عزیزمون رو گرفت !!! صد البته قبل از انتخابات خبری نبود و حتی قبلترش ، یهو چی شد ؟؟؟ داروخونه رفتین ؟؟؟ ماسک پیدا نمیشه! من کارت یکی از همین داروخانه ها رو گرفتم ، زنگ زدم بهش که اقا ماسک اوردین ؟ گفتش که اوردیم یک ساعته تموم شد!

 

ماسک مگه دونه ای 1500 نبود ؟؟؟ دیروز من دونه 3 تومن خریدم ، اسپری الکل قیمت خورده 13 ، روش برچسب زدن 20 تومن و صد البته که هیچ نگرانی نیست و من نمیدونم هیچ نگرانی نیست دقیقا یعنی چی؟؟

 

رفتم اون داروخونه که دنبال ماسک بودم ، خانمه اومده بود ماسک فیلتردار بخره ، متصدی داروخونه گفت که من بیشتر از 2 تا نمیتونم بهتون بدم ، خانمه گفت من تو خونه مریض دیابتی و سن بالا دارم ، یعنی چی دو تا ؟؟؟ اونم برگشت گفت که من هموطن هامو درک میکنم ، من نمیگم اون متصدی داروخونه مقصره ، من میگم که چرا با عدم شفافیت مردم رو وحشت زده کردید؟؟؟

 

من یکی دوروزه علائم سرماخوردگی داشتم و دیشب هم سوزش تو قفسه سینه داشتم ، گفتم نکنه کرونا گرفتم ، رفتم اورژانس اونجا که هیچی ، رفتم یه دکتر دیگه گفتم اقا این مریضیه علائمش چیه ؟ الان من علائم سرماخوردگی و سوزش تو قفسه سینه دارم ، من کرونا گرفتم ؟؟ می میرم یعنی ؟؟؟ تموم شد کارم ؟؟؟ چند روزه گرفتم  اصن ؟؟؟

 

اون بنده خدا برگشت گفت که علائم سرماخوردگی و تب داری ؟؟ تب بالا که بند نیاد ؟ گفتم نه ، گفت این علائم یعنی ممکنه داری سرما میخوری ولی این کرونا نیست.تقریبا 2 روزه بخاطر وحشت مردم از این ویروس ، به شدت بازار رستوران و فست فود باعث کاهش فروش شده و خراب شده اصن ، شنیدم که بهداشت قلیون سرای تهران رو بسته . 


یه جوری مردم از کرونا ترسیدن که دارن از تهران فرار میکنن و تو خبر اومده بود که در صورت افزایش شمار مبتلاها ، تهران قرنطینه بشه!!!قم نشد ، تهران بشه

 

لینک خبر : احتمال قرنطینه تهران با زیاد شدن تعداد مبتلایان به کرونا

( کلیک )

 

چند تا ویدیو از دکتر کیوان میرهادی (

اینستا - کلیک ) دیدم که این رو هم کامل باز میکنه و باز تو بخش سوال . جواب ( پارت 4 ویدیو ) این بیماری رو کامل توضیح میده ، امیدوارم این ویدیو ها مفید واقع بشه 

 

1. اطلاعات غلط درباره ویروس کرونا که به سرعت پخش می‌شود 

( کلیک )

2.مصاحبه دکتر کیوان میرهادی با منوتو پلاس                           

( کلیک )

3.آپدیت کرونا                                                                   

 ( کلیک )

4.کرونا در ایران ( سوال و جواب )                                           

 ( کلیک )

 

 

 

 


دیگه تقریبا همه درباره ویروس کرونا ، از رسانه ها و یا تلوزیون چیزهایی شنیدیم و میدونیم . حالا فیلمی هست به نام Contagion 2011

( کلیک )  

این فیلم درباره شیوع نوعی بیماری شبیه به کرونا هست که ژن بیماری از ترکیب خفاش و خوک هست و اخر فیلم نشون میده که مثلا یه خفاش بیمار میره یه موز رو به دندون میکشه و صاف میره تو مزرعه پرورش خوک و بخشی از موز ار دهنش میفته تو زمین و یه خوک صاف میره اون تکه موز رو میخوره و ظاهرا ژن بیماری از اینجا ترکیب میشه و بعدا گوشت اون توسط یه اشپزی طبخ میشه و به انسان منتقل میشه .

 

بگذریم که احتمال ترور بیولوژیک هست و توی فیلم هم به این موضوع اشاره میکنه اما چند نکته جالب درباره شباهت ویروس کرونا با اونچه که در فیلم نشون داده میشه هست.تا اواسط فیلم اونجه که در فیلم نشون داده شده ، با کمی اختلاف شبیه همون چیزی که در سطح جامعه و کشورمون ایران اتفاق افتاده 

 

پیشنهاد میکنم اون فیلم رو ببینید.


تا قبل از این ، من سیم کارت ایرانسل داشتم که داخل مودم هواوی میندازم و سرعتش ، تا زمانی که فقط سیم کارت ایرانسل داخلش بود سرعتش به 2 مگ می رسید ، اونموقع چون قبلش من اینترنت مخابرات با سرعت 256 داشتم ، میگفتم واو!!! عجب سرعتی

 

اما خیلی اتفاقی متوجه شدم که بسته های اینترنت همراه اول ، هم سرعتش بالاست و هم محدودیت حجم برای بسته های نامحدودش ، خیلی بالاست .الان تعریفش رو نکنم بیاد گند بزنه به خودش!!!گمونم تصاویر گویا باشه .

 

 

 

نوشته 1 بامداد تا 11 صبح ، 30 روزه نامحدود ، ت مصرف منصفانه 450 گیگابابت با قیمت 20 هزارتومان و کد دستوری زیر

*100*33232#  == کد دستوری : ستاره صد ستاره سی و سه دویست و سی و دو مربع 

 

عکس با کیفیت بالاتر ( کلیک )

 

 

در عکس بالا کاملا مشخصه که سرعت دانلود 8 مگابایت هست ، 8 مگ کجا و 2 مگ ایرانسل کجا!!!!

 

و اگه قرار باشه با بسته های اینترنت نامحدود ایرانسل مقایسه کنید ، خودتون متوجه میشید چه تفاوت فاحشی داره .

 


تماشای رایگان فیلم احضار تا قسمت اخر


 

خیلی دلم میخواست قسمت آخر سریال احضار رو ببینم ، همون فیلمی که رو روال داشت پیش میرفت اما 2 قسمت اخرش سر لج و لجبازی های الکی مدتها طول کشید تا بیاد بیرون و زمانی که مجموعه پخش فیلم یه جوری منتشرش کرد صدای کارگردان دراومد که ای و وای ! بگذریم 

 

حالا سر همین که اصن یادم رفته بود که اصل ماجرا چی بود داشتم میگشتم دنبال یه سایتی که بشه 2 قسمت اخر رو رایگان پیدا کرد و همه سایت ها نوشته بودن دانلود رایگان اما همگیشون پولی بودن و شعاری تا اینکه سایت زیر رو پیدا کردم ، نمیشه فیلم رو دانلود کرد و فقط میشه انلاین فیلم رو دید . خوب بود به نوبه خودش اما چون من میخواستم بعضی سکانس های قسمت اخر رو 2 بار ببینم با نرم افزار کمتاسیا از روی صفحه نمایشم که فیلم در حال پخش بود فیلم گرفتم که مجدد ببینمش

 

آدرس سایت :

http://www.farsi1.in/ 


درباره پست


عکس هایی که گذاشتم ، عکس چند تا فست فود معروف تو شهر ماست که خیلی مشتری داشتن و البته روبروی فست فود مامان جون هم یه پیتزا لند هست ، این روزا ، کار و کاسبی فست فود ها و رستوران و اینا به خاطر شیوع کرونا ، به  شدت خوابیده ، بعضیاشون که تا اطلاع ثانوی تعطیل کردن و اونی هم که بازه پرسنلش از مشتری هاش بیشتره  . با این دست فرمون به سمت سال نو میریم .

 

 

 

 

 


متن کامل آموزش زبان نصرت ( جزوه زبان نصرت )


برای متن کامل زبان انگلیسی نصرت ( نسخه 2 ) ، من 2 تا فایل pdf  پیدا کردم که عکس و فایلشون رو براتون میذارم .

 

 

1.فایل pdf اول 


کلیک برای دانلود

 

 

 

 

 

 

2.فایل pdf دوم


کلیک برای دانلود

 

 

 

 

تفاوت این 2 تا فایل pdf


راستش خود من برای شروع و یادگیری زبان نصرت از فایل دوم شروع کردم و نمی دونستم فایل بهتر از اونم هست تا اینکه تو جلسه کلاسهامون رسیدیم به درس 21 و یکی از دوستان متجه شد که فایل صوتی با متنی که برای درس 21 تهیه شده مطابقت نداره ، تو تلگرام که سرچ کردم به

کانال زیر رسیدم ( کلیک ) و این فایل اول رو از اونجا پیدا کردم.

 

https://t.me/zabanosrat

 

امیدوارم که مورد توجه دوستان قرار بگیره .

 

 

نحوه دانلود از پیکو فایل


در عکس اول = در سمت چپ ، روی دریافت لینک دانلود کلیک کنید.

 

 

در عکس دوم = وقتی به شما لینک داد ، یا ادرس رو کپی یا روی دانلود فایل کلیک کنید تا فایلتون دانلود بشه.


چند وقت پیش با دوستانم درباره خدا و دین و مذهب داشتیم صحبت میکردیم که بحث به فیلم رسید که پیشنهاد کردن حتما این فیلم p.k  رو ببینم ، سوالات جالبی درباره خدا می پرسه!

این پست رو بعدا کاملش میکنم ": ) با عشق 

 

 


به نظرم این فیلم 4 سکانس مهم درباره خدا داره ، درسته کمی تخیل به عنوان چاشنی بهش اضافه شده اما برای اینکه از بیرون به موضوع خدا نگاه کرد ، خیلی هم بد نیست و جالبه و البته اصل موضوع باید حفظ بشه . فیلم درباره شخصی هست که یه وسیلش رو گم کرده و حالا داره دنبالش میگرده و مردم هم میگن که فقط خدا میدونه اون وسیله کجاست . بخاطر همین سراغ خدا میره اما کدوم خدا ؟؟؟

 

خدایان مختلف در ادیان مختلف ، الهی یا ساختگی ، کدوم خدا ؟ در انتها در مناظره ای که با کاهن بزرگ یک معبدی داره ، در جواب پرسش کاهن که گفت : تو میخوای این خدا رو بگیری جاش چی میدی؟ خدایی که به مردم امید میده؟ گفت ما 2 تا خدا داریم ، خدایی که خالق ماست و خدایی که شماها ساختین  ( و از نام خدا برای خودتون پول و پله ای جمع کردید )

 

4 سکانس مهم از این فیلم رو در نماشا ، با شما اشتراک گذاشتم ، پیشنهاد میکنم حتما ببینیدش و اگه خوشتون اومد فیلمش رو از

اینجا ( کلیک ) دانلود کنید.

 

1.سوال : تو خدا رو ساختی یا خدا تو رو؟؟ 


( کلیک )

 

2.در جستجوی خدا


( کلیک )

 

3.شماره های اشتباه در ارتباط با خدا


( کلیک )

 

4.مناظره pk با کاهن معبد درباره خدا 


( کلیک )

 

 


تو سربازی بهمون میگفتن که کلمات : " بشین " ، بفرما" و "بتمرگ" هر 3 تا دستور انجام یک کاره اما هر کدوم بار معنایی خودش رو در انجام دستور به طرف مقابل داره

دفعه اول مثل بچه ادم میگین بشینید تو خونتون ، ننشستید بعدش میگن اقایون خواهش میکنم بفرمائید تو خونتون ، اگه بازن نفهمیدید و چون مثل بچه ادم نفهمیدین دیگه میگن بتمرگید تو خونتون دیگه

 

عامل پخش ویروس شدین

شهر ما الوده شده - منطقه و محله ما قرمز شده

 

به خدا کرونایی شدن افتخاری نداره

مردنشم مثل ادم نیست - 5 متر میفرستن زیر خاک و سرتون اهک میریزن و مراسم ختم درست و حسابی هم نمیتونید براتون بگیرن


میدونم وضعیت خوبی نیست

و تمام وقتم تو خونه ام اما اینقدر اخبار کرونا رو دنبال کردم روحیه ام خراب شد

در این حد که همه اش دارم علائم خودم رو با بیماری اسمشو نبر مطابقت میدم و نکنه که 

 

.

.

.

 

تو وب مهربانو هم نوشتم حس میکنم این اخرین وبگردی ها و کامنت هایی هست که فک کنم دارم میذارم

الان تصمیم گرفتم هر چی کانال یا پیج که اخبار کرونا رو منتشر میکنه لفت بدم یا انفالو بدم

ترس از بیماری از عوارض خود بیماری برای بیمار کشنده تره

 

.

.

.

 

به کی بگم ؟؟؟

سال 98 تموم میشه یعنی ؟؟؟ 


سلام

سال نو رو به همه دوستان خوبم تبریک میگم

امیدوارم سال جدید ، سالی پر از سلامتی باشه برای همه دوستان ، پر از موفقیت و شادی

 

.

 

.

.

ایشالله این ویروس گور به گوری منحوس ، هر چه سریعتر شرش از مملکت ما کم بشه و دوباره شاد باشیم ، بخندیم دور هم ، با هم باشیم

دور همی بگیریم ، عزیزانمون رو به اغوش بکشیم 


زمان برای من متوقف شده و انگار که امروز همون 7-8 اسفند ماه و هنوز به عید مونده ، خرید عید باید کنیم ، لباس عید بخریم ، مسافرتمون رو بریم و من به نهالهایی که پارسال کاشتم سر بزنم اما امسال عید جور دیگه ای رقم خورد ، نه عیدمون عید بود و نه سالمون ، امروز چندمه ؟23 فروردین 1399 ، زمان برای من متوقف شده و هنوز باورم نشده که امسال یه سال عجیب بود.

 

اما روز سال تحویل با اشنایان و اقوامی که امکانش بود ارتباط تصویری داشتیم و خوب بود ، یعنی فوق العاده ، منتها من سالهای قبل همیشه یه متن تبریک عید می نوشتم و تو وب دوستان کپی میکردم ولی امسال فقط یه پست نوشتم و همین اما گلابتون بانوی عزیز ، مثل سالهای قبل ، پیام تبریک عیدش رو فرستاد و باعث خوشحالیم شد ، اونم توی اون اوضاعی که توی پست قبل گفتم.

 

در دوران بیماری ، کنجکاو شدم فیلم هایی که درباره ویروس های این مدلی هست رو ببینم و البته به اینستاگرام اقای اکبر عادی هم رفتم ، ایشون گفته بودن که سرمایه گذاری روی چندین فیلم داره که هر کدوم بخشی از ماهیت این ویروس رو نشون میده اصن عادی نیست مثلا فیلم شیوع ، فلو ، البته اینا قدیمی هستن ولی تو یه فیلم کره ای دیگه رسما دارن میگن که یه ویروسی به اسم کرونا پخش میشه و حمله بیولوژیک هست و اینا که برای سال 2018 هست . فکرشو بکنید اجبارا قربانی ویروسی بشید که لابی صهیونیست درست کرده باشن و این وسط بازم سوال هست که اگه اونا ساختن پس چرا خودشون مبتلا شدن و این حرفا ، تمام این حرفها درسته اما من میگم چرا دارن تو فیلم هاشون دارن ذهن ها رو اماده میکنن برای یه ویروس همه گیر که حالا اسمش کوید 19 هست.

 

یه چیز جالبی هم که شنیدم این بود که - البته خیلی ها تعریفش رو کردن ، چه تو سایت نی نی سایت یا استاد رائفی پور ، یه دارویی هست معروف به داروی امام کاظم که در پیش گیری از سرماخوردگی خیلی مفیده و به قول استاد رائفی که میگفت اینی که میرفت اربعین برمیگشت و یه مدت طولانی درگیر بیماری بود بعد از خوردن این دارو ، بر میگرده از اربعین و اخ نمیگه .

 

اینم بگم که استاد در صحبت های اخیرشون اشاره به صحبت های خانم رهبر میکنن که روند بیمارشون رو تشریح میکنن و اینا و ظاهرا بعدا خانواده خودشون تکذیب کردن که این فایل مال ایشون ، می دونید دیگه خانم فاطمه رهبر بخاطر کرونا فوت شدن ، صرفه نظر از تایید تا تکذیب کنجکاو شدم بدونم چی گفته ؟ یه فایل تقریبا 15 دقیقه ای هست که لابه لای صحبت هاش مدام سرفه میکنه و در این بین متوسل به امام زمان میشه . من که چیز بدی ندیدم . 

 

یه چیز جالب دیگه هم این بود که این ویروس جهانی شد و کل دنیال رو گرفت ، شب نیمه شعبان متوسل به امام زمان شدیم که خدا فرج ایشون رو نزدیکتر کنه . بعدش یادم اومد حدود 2 سال قبل ، صداهایی که تو بعضی شهرها شنیده میشد که دلیلی براش نبود و این صدا خیلی جاها شنیده شد ؟ کاش یه روزی ، صدای امام زمان در گوش زمین بپیچه و ظهور کنه ، امین.


 

سلام

تقریبا نزدیکای انتخابات مجلس بود که یه خبری داشت بولد میشد ، انتشار یه ویروس جدید با سرعت شیوع بالا که تو چین داره شیوع پیدا میکنه و دمدم انتخابات بود که یه خبر اومد که تو کشور ما هم خبر تایید چند نفر به این ویروس تایید شد . همچنین یه خبر دیگه که شاید خیلی دیده نشد این بود که چرا تو تهران برخی ها حس بویایی خودشون رو از دست دادن و اون کارشناسی هم که توضیح داده بود یه سری دلایلی رو گفته بود اما هیچ اشاره ای به این ویروس نکرد و الان که 23 فروردین 1399 هست میگن که از دست دادن حس بویایی یکی از علایم ابتلا فرد به کرونا هست.

 

بگذریم ، انتخاب تموم شد و از فردای اون روز ، بهو تلوزیون استودیوی ویژه کرونا گذاشت ، انگار که اینا میخواستن انتخابات تموم شه بعد بگن و اون اوایل که میگفتن کرونا شبیه همین سرماخوردگی معمولی هست و درصد مرگ و میرش هم تنها 2 درصده و بچه ها نمی گیرن . خب گفتم عادیه دیگه ، گذشت تا اینکه اوضاع جوری شد که گفتن بخاطر این بیماری اجتماعات جمع بشه و مثلا رستورانها و فست و فود و اینا تعطیل شد و منم بیکار شدم.

 

اینا مقارن با هفته اول اسفند هست و اونموقع خواهرم که تو شهرستان بود توصیه اکید کرده بود که یه سری قرص و شربت که برای افزایش سیستم ایمنی هست رو تهیه کرده و بخورم و گفته بود که ماسک و دستکش هم تهیه کنم ، اونموقع هنوز اینا تو داروخانه با قیمت معمولش پیدا میشد .تا اینکه یه روز زنگ زد که تو خوابگاهشون یه دختره بود که چند روز تب داشت و به دکتر نرفت و بعدش که تماس گرفتن با اورژانس ، امبولانس که اومد با لباس خاصی اومدن و جوری بردنش که تمام دانشحوهای خوابگاه های دور و برش ترسیده و در کمترین زمان فقط میگفت بچه ها فرار کردن از خوابگاه ها . یعنی حتی وسایلشونو جمع و جور نکردن و انگار که زله بیاد مردم محیط رو همونجوری که هست ول میکنن میرن ، اونجا هم همینطور . اون زمان راننده اسنپ هم که زنگ میزدن می اومد تو خوابگاه تا اینا رو ببره اصلا جلو مسافر سوار نمی کرد و خلاصه همون شب تمام سرویس ها دانشگاه رو گذاشتن تا کل خوابگاه ها تخلیه بشه.

 

خواهری اومد خونه و وقتی از شهرستان اومد ، تمام لباس هاش رو انداخت تو ماشین شسته بشه و خودش هم از در که اومد تو رفت حموم تا نکنه که خدای نکرده ناقل باشه.

----------------------

کار ما که رو به کسادی گذاشت و کم کم تعطیل شد و از اونجا که اون ویروس جدید داشت صبح تا شب توی رسانه ها میگفتن باعث شد من برم تو کانالهای خبری و پزشکی و اینا ، یادتونه یه کلیپ اومده بود که خانم دکتره گفته بود بیشتر مردم این بیماری رو میگیرن ؟ منتها باید کنترل شده بگیرن تا کادر درمان بتونه از پسش بیاد ؟ همون که اومده بود برنامه علی ضیا . من توی کانال خبری رامسر عضو بودم و یه کانال دیگه و شبکه های اجتماعی دیگه که اماری که اینا میگن با چیزی که مسئولای مربوطه در اون کلیپ ها میگفتن زمین تا اسمون فرق میکرد تا جایی که یه کلیپ صوتی منتسب به یه مسئول تو بیمارستان شهرستان از یک کانال اومد بیرون که گفته بود نصف بیشتر اینایی که مراجعه کردن اصن علامت ندارن 

 

تو تلوزیون مرتب میگفت مثلا سرفه خشک و تب و اینا ، حالا تصور کنید طرف بدون هیچ گونه علایمی یهو دچار تنگی نفس بشه و اینا 

 

اینا مقارن شد با بیمار شدن پدرم ، تب بالا جوری که مدام عرق میکرد و لباسهایی که میپوشید تا صبح خیس خیس ، پدر رو بردیم دکتر و بعد از مدتی حال ایشون رو به بهبودی گذاشت تا اینکه من یه روز حس کردم قفسه سینه ام یه جوری سنگین شده که نفسم در نمی یاد و اگه بخوام تشبیه کنم مثل این می مونه که یه وزنه 2 کیلویی بزارن روی قفسه سینه و فشار به کل قفسه سینه بیاره و اینا .

 

قبلا یه ویس اومده بود بیرون که ادم معمولا 15-20 ثانیه نفسش رو میتونه حبس کنه ؟ من گفتم نکنه کرونا گرفتم ؟ نفسم رو که نگه میداشتم شاید نهایت 10 ثانیه که اونم بعدش به سرفه می افتم گفتم وای ، یعنی من کرونا گرفتم و می میرم ؟؟؟ همون موقع هم دکتر رفتم که بهم اسپری داد و هم بعدش ( اخه تا یکی دو روز بهبودی تو حالم نبود ) زنگ زدم به شماره 4030 که من یه همچین علایمی دارم اونم گفت که 3 روز خودتو قرنطینه کن ببین چی میشه . همچنین وقتی رفتم دکتر ، تا گفتم من دچار مشکل تنفسی شدم و اینطور ، همچین واکنش نشون داد که حس میکردم میگه یا ابوالفض ، کروناایی!!!

 

توی 3 روز قرنطینه مدام به کرونا و مرگ فکر میکردم و یه کامنت هم تو وب مهربانو گذاشتم ، دقیقا 2 تا ، یکی که گفتم حس میکنم روزای اخره و دومی هم یه سوال درباره اینکه بیماری حاد تنفسی چیه . شبها که عرق میکردم و مرگ مدام جلوی چشام راه میرفت و چیزی که ارومم میکرد گوش کردن دعای یستشیر موقع خواب بود ک کمی ارومم میکرد و میتونستم بخوابم و تا روز سوم که به نسبت قبل بهتر شدم ، 

 

بعدش که بهتر شدم از تمام شبکه های اجتماعی که اخبار منفی میده اومدم بیرون ، حتی همین الان برای دور بودن از تمام کانالهای تلگرامی من یه اکانت دیگه تو تلگرام درست کردم و جوین شدم به گروه زبان که روانم اروم باشه و دیوونه نشم از اخبار این بیماری . ببین من میگم دیوونه یه چیز میشنوی ، از یه طرف مثلا میگفت 2 درصد می میرن از طرف دیگه امار فوتی های مسئولین تو کانالها و اینکه مردم دارن پر پر میشن و یا یه خبر دیگه که استوری بود که نوشته بود در روزهای اینده ما بسیاری از دوستان و عزیزان خودمون رو از دست میدیم ، من به این فکر میکردم که یعنی خدای نکرده عزیزانم دیگه نیستن ؟؟

 

کلا اومدم بیرون و دیگه سروقت این اخبار نرفتم ، بعد از بهبودی من ، خواهر و مادرم دچار شدن و البته ما تو قرنطینه بودیم تو خونه ولی با دوستان و اشنایان تماس تصویری داشتیم ، دائیم هم مبتلا شده بود که بد افتاد و زندائیم خیلی نگران شد و یه جوری بود که ما خودمون هم خوب نبودیم بریم پیشش و الان که دائیم بهتر شده هنوز سرفه هاشو داره و همچنین عمه دوست خواهرم که پزشک بخش دیالیز بود که بابت کرونا ، اینا رو فرستادن سراغ بیمارای کروناایی و خودش هم مبتلا شد و البته بستری هم شد .

 

فک میکنم الان تا اینجا کافی باشه

-------------------

 

فقط یه نکته خیلی مهم ، حواستون به حس بویائیتون باشه ، از دست دادنش میتونه یکی از علایم این ویروس جدید باشه

 


در این پست ، اون دسته از یادداشت هایی که به نظرم مهمه و باید لیست بشه رو میذارم ، هر چند که بهشون کلید واژه میدم یا دسته بندی میکنم اما اینجا لینکش رو میذارم تا یکجا داشته باشم اون رو.البته یه توضیح کوچیک هم دربارش میذارم.

 

1.همه گوش کردنی های لذت بخش!!!


کتاب خوندن خیلی خوبه اما گوش کردن به داستانها یا نمایش های صوتی برگرفته از داستان که باعث زنده شدن موضوع از طریق نمایش با اون افکت های جالبش بشه ، باعث میشه که ادم هیچوقت اون کتاب و داستانش رو از یاد نبره . من عاشق کتاب صوتی کیماگر شدم. واقعا فوق العاده و بسیار زیبا ": )

 

+دسته بندی کتاب و کتاب صوتی

( کلیک )

 

2.زبان انگلیسی


زبان انگلیسی یکی از اون چیزایی هست که خیلی مهمه و باید یاد گرفتش اما چطور و از کجا باید شروع کرد ؟ تا الان حدود 2 تا پست دربارش نوشتم که البته از اون موقع تا الان چند تا چیز جدید هم یادگرفتم و باید نسخه های 3 و 4 رو هم بنویسیم اما تا اون موقع ، یادداشت های نقد رو دریابید.

 

+دسته بندی یادداشت های زبان انگلیسی

( کلیک )

 

==================

زبان (انگلیسی) نصرت
 (۱۱)

==================



3.ماورائ الطبیعه و موجودات غیر ارگانیک


به نظرم باید بین ماورا الطبیعه و موجودات غیرارگانیک تفاوت قائل شد ، چون بعضی اتفاقات چون درکی ازشون نداریم ربطشون میدیم به چیزی که اصن بهشون مربوط نیست ، مثلا تو سریال پرونده های مجهول چوسان ، تو یکی از قسمت هاش ، یه چاه بود که ازش یه میله فی اومده بود بیرون و پر کرده بودن چاه رو اون منطقه هم خاصیت مغناطیس داشت که باعث میشد ف و اهن بخاطر خاصیت مغناطیس رفتارهای عجیبی داشته باشن بهر حال

 

اما موجودات غیر ارگانیک ، موجوداتی هستن که از جنس ما ادم ها نیستن و مثلا جن که دربارش هم تو وب قبلیم و هم اینجا دربارشون مطالبی رو نوشتم.همچنین پیشنهاد میکنم فیلم دختر شیطان و دوستی از جنس آتش رو هم ببینید.

 

++دسته بندی یادداشت های ماورائ الطبیعه و موجودات غیر ارگانیک

( کلیک )

 


4.معرفی فیلم و نقد و بررسی آن


تو وب قبلیم ، هم فیلم های خوبی معرفی کردم

( اینجا ) و هم نقد و بررسی فیلم های مورد علاقه ام رو گذاشتم ، اینجا هم چند تا فلیم خوب برای معرفی گذاشتم.


+دسته بندی یادداشت های معرفی فیلم و نقد و بررسی آن

( کلیک )

 

5.آموزش ها


تو این قسمت سعی کردم یادداشت های اموزش های پرکاربرد رو بذارم.


+دسته بندی یادداشت  آموزش ها

( کلیک )

 


6.داستان زندگی من


خوندن زندگی نامه ادم ها و داستان هاشون ، هر جند درش با اسم مستعار باشه ، اما لذت خاص خودشو داره مثلا خودم یادداشت هایی که درباره سرگذشت وبلاگنویس زن بابا یا سپیده خاطرات من (selena0cute ) بود رو دوست داشتم.

 

+دسته بندی یادداشت های داستان زندگی من

( کلیک )
 


7.یادداشت های داستانی


داستان ها رو دوست دارم چون در اون تجربه یا درس هایی هست که به ادم در شرایط مشابه کمک میکنه یا برخی اتفاقات رو درقالب شخصیت پردازی های جدید برای بقیه تعریف میکنه ، البته من غیر از یادداشت های داستانیم در اینجا ، تو بلاگ اسکای هم چند تا داستان منتشر کرده بودم.

( اینجا )

 

+دسته بندی یادداشت های داستانی

( کلیک )


8.اسنپ


اسنپ یه اپلیکیشن برای درخواست تاکسی انلاین هست ، خیلی ها تجربه استفاده از اپ اسنپ رو داشتن اما من شاید تا الان 2 بار بیشتر اسنپ نگرفته باشم ولی حدود یه چند وقتی با مسافرهای اسنپ بعنوان راننده سروکله زدم و اتفاقات جالبی برام افتاده ، پیشنهاد میکنم این داستان ها و یادداشت ها رو از دست ندید.

 

+دسته بندی یادداشت های اسنپ

( کلیک )

 

9.دخترانگی


یک کامنتی که از خاطرم نمیره این بود که برام نوشته بود تو که پسری چرا یادداشتی با این عنوان دخترانگی داری؟ منم خب دیدگاه های خودم رو درباره این دارم . از نظر من یه پسر مثل یه درخته که هیچ برگ و شکوفه و میوه و اینا نداره و فقط تنها و شاخه هست ( البته تمثیله ) اما اون چیزی که قشنگتر و زیباترش میکنه مخصوصا تو فصل بهار ، خب . ، چرا بگم ، خودتون یادداشت هامو بخونید.


+دسته بندی یادداشت های دخترانگی

( کلیک )



10.سرقت گوشی


حضور گوشی بعنوان یک وسیله ارتباطی برای ما امروزه خیلی مهم شده و همیشه و همه جا همراهمونه و توش کلی عکس و فیلم داریم ، خدا نکنه یه روز ازمون سرقت بشه .

 

+دسته بندی یادداشت های سرقت گوشی

( کلیک )


11.کرونا


گمون نمیکنم کسی فکرشو میکرد که یه روز ، یه  ویروسی بیاد که دنیارو از این رو به اون رو کنه!!!مسلما بعد از امام ماجرای کرونا همه چیز عوض میشه ، در این قسمت یادداشت های خودم در خصوص این موضوع حالا چه اینکه مثلا دچار شده بودم یا اگه اشاره ای بهش شده رو با همین کلید واژه میذارم.

 

+دسته بندی یادداشت های کرونا

( کلیک )

 


در این پست ، لیست یادداشت های برتری که در تموم این سالها در بلاگ اسکای  نوشتم رو لیست کرده و میذارم . 

 


1.بهترین یادداشت های من در 6 سال اخیر - قسمت اول   

( ++ )
2.بهترین یادداشت های من در 6 سال اخیر - قسمت دوم  

( ++ )
3.قانون سوم وبلاگنویسی         

( ++ )
4.کتاب و کتابخوانی و سرچ کتاب 

( ++ )

-----------------------------------------------------------
5.دخترانگی                       

( ++ )
6.معرفی و نقد فیلم و سریال

( ++ )
7.درختکاری .                   

( ++ )
8.گزینه های حذف ازدواج !!! 

( ++ )

-----------------------------------------------------------
9.کمپین آب هست ولی کم است .  

( ++ )
10. woman to go                          

( ++ )
11.پرده چشم                               

 ( ++ )
12.#برابری_زن_و_مرد                     

( ++ )

-----------------------------------------------------------


13.نشانه حضرت مهدی در تورات و انجیل 

( ++ )
14.از کشتی نوح تا مکه                       

( ++ )
15.گوساله سامری در عصر ما               

( ++ )
16.باغ پرندگان تهران                         

 ( ++ )

-----------------------------------------------------------
17.اسم حضرت محمد در تورات و انجیل                  

( ++ )
18.لیست یرخی سایت های مهم و کاربردی ****   

( ++ )
19.مسافرت و ایرانگردی                                     

( ++ )
20.حوادث و موضوعات اجتماعی                         

 ( ++ )

-----------------------------------------------------------
21.قندک بانو ، آیینه عبرت                                 

( ++ )

22.دانسته و تجربیات درباره جن                         

( ++ )
23.چرا وبلاگ نویس ها دست از نوشتن بر میدارند؟ 

( ++ )
24.نامه هایی به همسرم                                 

( ++ )

-----------------------------------------------------------
25.مباحث امنیتی برای یک وبلاگ نویس       

( ++ )
26.اهدای عضو                                       

( ++ )
27.آهنگ و موسیقی .                            

( ++ )
28.موهای بلند من!                                 

( ++ )

-----------------------------------------------------------
29.تجربه های آشپزی                         

( ++ )
30.کتاب ، داستان و پادکست صوتی       

( ++ )
31.جملات انگیزشی                           

( ++ )
32.ویدیو های انگیزشی                       

( ++ )

-----------------------------------------------------------
33.لایه 2 خواب                                 

( ++ )
34.بازی روزگار ( قانون کارما )             

  ( ++ )
35.کتاب صوتی                                

( ++ )

 

-----------------------------------------------------------

++ همه گزینه های روی میز برای حذف ازدواج و روش جایگزین

( کلیک )

++ چطور باید ازدواج سفید کرد

( کلیک )

++ پست های مربوط به بحث قمار و سایت های شرط بندی

( کلیک )


اخیرا بعضی وبلاگ نویس ها خیلی علاقه دارن که بزنن وبلاگ خودشون رو نیست و نابود کنن و این وسط ، خب یکی دوست داره آرشیو اون وب رو داشته باشه و مجدد بخونتش

اخه چرا میزنید وبتونو حذف میکنید؟ شامل خودمم میشه ؟ چرا آخه؟ ماجراهای خواستگاری؟ توت؟ زالی؟ مهربان؟ مهتاب یا گیسو ؟خانم سوگند بانو ؟ کاچی ؟؟؟ نبات ؟

دوستان خسته نباشید .

 

ولش کن . به

این لینک (اینجا)  برید و یه صفحه براتون میاد که بهتون توضیح میدم.

 

 

1.تو کادر شماره 1 ، ادرس وبلاگ یا وب سایت مدنظرتون رو وارد کرده و اینتر رو بزنید ( یا کلید go )

2.آرشیو سایت براتون بالا میاد و حالا براساس فعالیت و اون نمودار فعالیت ، تاریخ آرشیو مد نظرتون رو انتخاب کنید.

3.تاریخ ارشیو رو نشون میده.


 

نکته :

ممکنه یه ویلاگی از یه تاریخ به بعد مثلا رمز دار بشه ولی مطالبش تغییر نکرده باشه ، در این شرایط کافیه تو ارشیو به زمانی قبل از گذاشتن رمز روی وبلاگ برین.


شده چند بار ذهنم اسامی ای رو بهم بگه که بلافاصله نوشتم ، یعنی مطمئن بودم چیزی که شنیدم رو درست نوشتم ، اما وقتی توی نت دربارشون سرچ کردم درباره اون اسم چیزی پیدا نکردم ، شاید یا این ادمها بعدا تو زندگیم بیان یا اینا یه ربطی به من پیدا کنن یا شایدم ذهنم . نمی دونم . 

 

+ همچنین داشتم درباره اینکه چه تمرین هایی میشه به ذهن داد ، سرچ میکردم که خودش گفت عنوان زیر رو سرچ کن ، اتفاقا کتابی به همین نام ترجمه هم شده .

زندگی پنهان ذهن

( کلیک )


تو این پست

( کلیک ) یادداشت هایی که تا الان درباره ذهن نوشتم رو لیست کردم و اخیرا اتفاقی بعضی از چیزایی که خودم انجام دادم و خروجی عجیب غریبی بهم داد رو میگم ، اگه دنبال مطلب و یا فیلم و ویدیو هستید پیشنهاد میکنم سخنرانی دکتر ازمندیان و جناب اقای شاهین فرهنگ رو گوش کنید . خیلی خوب توضیح میدن ، البته اینا اساتیدن و خیلی های دیگه در موردش خیلی صحبت کردن. خب

 


 

ذهن و یکنواختی


فکر میکنم ذهنم از محیط یکنواخت یا اینکه یه مطلب بصورت یکنواخت تکرار و یاد گرفته بشه خوشش نمی یاد  و تو تمثیل مثل یه بچه 4-5 سالست ( به قول دکتر آزمندیان ) ، گاهی خودش پیشنهاداتی برای اجرای یک کار میده و اگه به حرفش گوش کنیم ، بهتر یاد میگیره و برام جالب بود که ذهن همه زبانها رو میدونه و زمانی که ما میریم مثلا یه زبان جدید یادبگیریم ، اون میدونه یعنی نسبت به یک جمله که بار مثبت یا منفی داره واکنش نشون میده .

 

مثلا یه ویدیو درسی رو شما دوست دارین نگاه کنید که صدای بک گراند نداره و سکوته ، یعنی فقط یه معلم حرف میزنه و تموم ، شما در بهترین حالت بعد از 10 بار گوش کردن جملات اون معلم رو حفظ میشن ، درست ، اما من حس میکنم ذهن دوست داره ، مثلا تو بک گراندش ، اگه ویدیو کسل کنندست یه چیز بشنوه که دوست داشته باشه مابقی ویدیو رو ببینه و خوابش نبره و بگه که خدایا این کی تموم میشه ؟

 

مثلا من خودم تو یه ویدیو یکنواخت و طولانی یه موسیقی اروم یا صدای طبیعت میذارم و مثلا صداش رو خیلی کم میکنم و صدای اصلی اون ویدیو همون صدای معمولی هست یا یه جوری میذارمش که حداقل صدای دوم بک گراند موسیقی اروم ، حالا نه اینکه بگه خیلی به وضوح ، بلکه حتی صدای ضعیفش هم شنیده بشه ، خیلی کمک میکنه .مثلا شما اگه اون ویدیوهای اموزش انگلیسی در خواب رو ببینید ، متوجه میشید که هم یه موسیقی لایت تو بک گراند هست و هم یه نفر جملات رو میگه و این مثل دقیق عین اینه که همراه یه داروی تلخ عسل بخوری که بهت بچسبه . این خیلی عالیه .

 

یا مثلا این دوره زبان نصرت هست ، صدای موسیقی بک گراند نداره اما تست کنید و بهش یه صدای موسیقی یا یه صدایی بذارید که ذهنتون عاشقش باشه و اینطوری فایل صوتیش رو بشنوید ، البته شدت صداش رو رعایت کنید و شدت موسیقی لایت کم باشه اما جوری باشه که ذهن بتونه بشنوه اونو ، اونوقت شدت تاثیرش رو خودتون ببینید  البته باید هرکسی این روش ها رو خودش تست کنه و ببینه که اصن ذهنش به این چیزا جواب میده یا نه ، بهر حال.

 

ذهن زود باور ما


ذهن ما ادم ها خیلی منطقی نیست ، یعنی اگه بهش بگی ضرب اعداد 2*2 برابر با 5 است ، سریع قبول میکنه ، یعنی باهاش بحث نمیکنه و منطقی نیست ، این ذهن زود باوره ، از قضا یکی از ورودی هاش هم دیدن هست ، حالا دیدین که تو سینما 3 بعدی چطوری با حرکت صندلی ، صدا و یا بارش اب از لوله  های تعبیه شده در سالن شما رو گول میزنن که الان مثلا در فضا هستید و اینا ؟؟؟

 

کار جالبی که توی خونه میشه کرد اینه که مثلا برید ویدیوهای طبیعت ، مثلا یک فیلم با کیفیت 720 از یک لوکیشن زیبا در طبیعت رو دانلود کنید و از تو lcd خونتون پخش کنید ، اونوقت مثلا اگه تلوزیونتون بزرگ باشه ، وقتی به تلوزیون نگاه می کنید انگار بغل رودخونه نشستید ، در حالی که در واقعیت تو خونه هستید اما ذهن چی میبینه ؟ یه رودخونه زیبا و قشنگ و مثلا صبحونه ای که دارین کنارش می خورید.

 

حالا همین تمرین رو یه جور دیگه هم میشه انجام داد و انجامش دادم ، یه روز که سردرد شدید داشتم ، صدای 3 بعدی دریا رو که تو گوشیم داشتم رو با هندزفری پخش کردم ، چشام رو بستم ، تو لگن حموم اب ریختم و پام رو گذاشتم توش و خودم روی موکت دراز کشیدم و برای ایجاد حس موج ، خودم مصنوعیش رو تو لگن ایجاد کردم ، اینطوری حواس ذهن من رفت سمت صدای دریا و از شدت سر درد خیلی کم شد.


اشنایی من با ذهن و ضمیر ناخودآگاه بعد از گوش کردن سخنرانی های دکتر ازمندیان بود که من تا به الان هیچوقت کامل ننوشتمش ، اما در این لحظه بعضی از تمرینات رو به مرور دارم انجام میدم که خروجی بسیار جالبی داره . فعلا یادداشت های قبلیم رو لیست میکنم ، در ادامه چیزایی که میدونم رو بصورت یادداشت منتشر میکنم.

 

1.وقتی ضمیر ناخودآگاهت رو درست برنامه ریزی نمی کنی .   

 ( کلیک )

2.ایده های یهویی                                                             

( کلیک )

3.ذهن خوانی!!!                                                             

  ( کلیک )

4.علف های هرز ذهن من                                                   

( کلیک )

5.بریم سختی ها رو خرد و خاک شیرش کنیم!                         

( کلیک )

6.ندای درون - پارت 1                                                        

( کلیک )

7.ظرفیت ( پیامی از درون )                                                 

 ( کلیک )

8.افکت صوتی 3 بعدی کتابخانه (Library Sounds 3D)             

 ( کلیک )

9.یک سفر چندین ماهه برای آشتی درون و بیرون                   

 ( کلیک )

10بازی با ترس های ذهنی ( دوئل با هیولا ها )                        

( کلیک )

11.غول اولی رو تیر بارون کردم .                                        

 ( کلیک )

12.زندان ذهن چیست؟                                                       

( کلیک )


تو بحث ویروس کرونا که داشتم میگشتم رسیدم به فیلمی به نام Suicide Squad 2016 ( جوخه انتحار ) ، برام جالب بود که یکی از شخصت های ابرقهرمانی این فیلم ، یک زن جن هست که میتونه در چشم برهم زدنی ، هر چیزی از هر جایی رو برداره بیاره مثلا در یک سکانس از این فیلم اون جنه میره پرونده محرمانه هسته ای ایران رو از ایران برمیداره میاره.سکانسش رو ببینید .

 

 

 

 

 

 

 

سکانس سرقت پرونده هسته ای از وزارت دفاع ایران

( کلیک ) 

 

یک نکته ریز جالب که برام جالب توجه بود این بود که اجنه سم دارن و توی این فیلم برای این جن این موضوع لحاظ نشده اما تو فیلم هلبوی 2019 ، زمانی که هلبوی شمشیر رو از سنگ در میاره و موجودات زیر زمینه و اجنه دشمن انسان په به روی سطح زمین میذارن ، اونها سم دارن ، عکس زیر رو ببینید .

 

 

تو قسمت دوم یادداشت جن ، من به کتاب شریعت الیستاکرولی اشاره کردم و میگه که توسط یک فرشته نگهبان به ایشون الهام شده و زمانی که از اقای الیستاکرولی میخوان که عکس این فرشته رو ترسیم کنن ، تصویر زیر رو میکشه که ما این کاراکتر رو در انمیشن مگامایند می بینیم . ( اسم اون جنه آیواس بوده ) که این کاراکتر رو در انیمیشن مگامایند میبینیم.

 

 

 

و همچنین کلیپ های پخش شده در خصوص عرفان حلقه و جن گیری

 

جن زدگی در کلاس های عرفان حلقه -

پارت اول 


جن زدگی در کلاس های عرفان حلقه -

پارت دوم 

 

علی رغم تمام این حرفها و اینکه تو سازمانهای امریکایی و صهیونیستی ، اگه نگم از جن استفاده میکنن ، حداقل میشه گفت روی این موضوع دارن کار میکنن ، چی شده که اقای ای گفتن که شیاطین جنی در دستگاه های اطلاعاتی غربی استفاده میشه ؟ ایشون چی دیدن؟؟؟ 

 

ویدیو کلیپ استفاده از شیاطین غربی در دستگاه اطلاعات غربی در بیانات رهبری

( کلیک ) 

 

و کلیپ اقای اکبر ابادی در این خصوص

( کلیک ) 


واقعا نمیدونستم اون وبلاگ 2 تا ادمین داره اما با این اوصاف امیدوارم کامنت ارسالی من ( کامنت زیر ) توسط ادمین اصلی خونده بشه و ادمین دوم . بگذریم.

 


رونوشت به نسرین بانو ، ادمین اصلی این وبلاگ

 

سلام.
عمیقا از این موضوع متاسف شدم که کامنتم برای شخص ادمین اصلی این وبلاگ به نام نسرین بانو بود اما گویا این وبلاگ بیش از یک ادمین داره و شخص دیگه ای جواب من رو داده و یه جورایی بلاکم کرده و تجربه تلخ مشابهی از   این موضوع رو از قبل دارم.

 

اگه کامنت من باعث ناراحتی ادمین اصلی این وبلاگ یعنی نسرین بانو شده که عذر خواهی میکم اما اگه شخص دیگه ای کامنت هام رو به خودش گرفته ، این حرف دیگه ای هست. فکر میکردم کامنت هایی که میذاشتم میتونه باعث ایجاد فضایی برای گفتگو بشه ولی حالا که ادمین دوم که من ایشون رو نمیشناسم و ظاهرا اسمشون" دختر خاله ی یک نفر دیگر هست " ، در این پست رو نوشتی به من نوشت و کامنت هام رو بی ربط دونست و یک طرفه قضاوت کرد ، براش 3 تا پست با اسکرین یادداشت های این وبلاگ گذاشتم ( از نسرین بانو ادمین اصلی این وبلاگ عمیقا عذر خواهی میکنم ) اما مطالبی رو که گفتم مستند بود ولی حالا که توسط ادمین 2 شک به مستندات برده شد و کامنتام تایید نشد ، من هم در وبلاگم 4 یادداشت در خصوص اونچه که گفتم و در کامنتم ذکر کردم نوشتم و حالا که ادمین 2 اصرار بر بی ربط بودن داره پیشنهاد میکنم اون یاداداشت ها رو بخونه . ادرس وبلاگم هم گذاشتم که فک نکنه فیکم یا گذری رد شدم و یه چیز نوشتم و تموم. نه ، این طوری نیست برای من.

 

اگه نسرین بانو ( ادمین اصلی وبلاگ ) فکر میکردن که نمیخوان  جو فضای وبلاگ از وضعیت فعلی خارج بشه ، ایشون خودشون میتونستن این موضوع رو عنوان کنن نه اینکه که ادمین دوم که اصن مخاطب من نبودن و بی اینکه ایشون ( ادمین دوم ) مخاطب من باشه ، مطالبی رو ، رونوشت به من بنویسند.

 

این اخرین کامنت من در این وبلاگه ، در وبلاگ هایی که بیش از 2 ادمین دارن و هر دو  ادمین تنها با یک اکانت یادداشت هاشونو منتشر میکنن و این کار باعث سوئ تفاهم های بعدی میشن ، ادم معذب میشه چون بالای اون کامنتش مثل این کامنتم بنویسه رو نوشت به ادمین اول یا دوم در حالی که مشخص نیست کدام ادمین نویسنده کدوم یادداشته و تمام یادداشت ها با یک اکانت ثبت میشه .

 

برای ادمین اصلی این وبلاگ ( نسرین بانو ) آرزوی موفقیت دارم.


فهرست این چهار یادداشت


3. چرا یادداشت های 3 گانه!؟؟؟     

(کلیک )
3.پارت اول - ویروس کرونا کووید 19   

( کلیک )
3.پارت دوم = احلام                       

(کلیک )
3.پارت سوم = قربانی های اجباری 

( کلیک )

 

 

اول تصویر 2 تا پست رو میذارم و این پست متاسفانه مربوط میشه به حادثه هواپیمای اکراینی که اشتباها مورد هدف قرار گرفت و . خب این ماجرا خیلی تلخه . اما قبل اون یه موضوع دیگه رو هم بگم که بک گراند پست معلوم باشه . کامنتی که در اون پست گذاشتم قریب به مضمون زیر هست .

 

متن قریب به مضمون کامنت من در اون پست

( اینجا )


درسته که اون اتفاق تلخ افتاد و به نظرم همه ابعاد این موضوع بررسی نشد و ممکنه امریکا اون شب علیه رادار سپاه جنگ الکترونیک کرده باشه اما واقعا اتفاق تلخی هست ، همچنین همین الان با توجه به توطئه و شیوع ویروس کرونا که نزدیک به 2 میلیون و خرده ای فقط فالور واقعی داره ( امار قطعی مبتلا به کرونا در جهان ) حدود 5200 نفر مورد فوتی تو همین ایران داشته ، متاسفانه ما هم قربانی یه توطئه بزرگتر شدیم .

 

همه ی اینها در تاریخ ثبت میشه و اینکه متاسفانه پدافند خودی ، هواپیمای عباس بابایی رو زد.

 

( همچنین در ادامه همین کامنت مطلبی به این  مضمون میگم که رئیس یه دانشگاهی گفته که اشکال نداره ، به جای اینا ما دانشجوهای نخبه جایگزین میکنیم و میفرستیم کانادا ، کاش واقعا شرم و حیا خریدنی بود و میشد به بعضی ها هدیه کرد ).

 

 

2 یادداشت ( تصویر ) از یک حادثه تلخ


 

 

 

 

 


 

در اینجا 3 تا موضوع ، مطرح شده که باید تایید بشه و براش مستند گذاشته بشه .

 

1.اینکه هواپیمای اکراینی توسط پدافند خودی ، ساقط شده که مستنداتش هست ولی سناریوهای جنگ الکترونیک هم در این موضوع عنوان شده هست مثل این خبر

ردپای مرموز جنگ الکترونیک آمریکا در اشتباه بزرگ پدافندی

(کلیک )

 

2.من گفتم که هواپیمای عباس بابایی توسط پدافند خودی ساقط شد ، آیا من رو هوا و بی ربط حرف زدم؟؟؟ 

 

منبع 1

( کلیک )

منبع 2

( کلیک )

منبع 3

( کلیک )

 

 

 

 

3.من گفتم رئیس یه دانشگاهی ویحانه برگشته گفته  یه سری دانشجو نابغه رو جایگزین اینا میفرستیم کانادا.


این ویدیو رو به دقت نگاه کنید

( کلیک )

عنوان ویدیو = " دانشگاه شریف: کانادا ناراحت نباشد، نخبه های از دست رفته را براتون جبران خواهیم کرد_رودست "

 

لینک این خبر در سایت مشرق

( کلیک )

 

 

 

 


 

حالا اجازه هست من سوال کنم؟؟؟

متاسفانه در حادثه هواپیمایی ، عزیزانی از بین ما رفتن ، درسته و این موضوع ناخواسته بود و سپاه که عمدا نیومد موشک بزنه و خودشو بدنام کنه ، حالا اگه برعکسش بود چی؟ 

 

همچنین ، اگه ویروس کرونا آزمایشگاهی باشه که هست و گذر زمان اثباتش میکنه ، حدود 180 هزار نفر بصورت رسمی ، قربانی یک توطئه بزرگتر نشدن ؟ که ابعادش بسیار وسیعتر و هرکدوم در جای خودش بسیار تلخه ؟؟؟

 


فهرست این چهار یادداشت


3. چرا یادداشت های 3 گانه!؟؟؟     

(کلیک )
3.پارت اول - ویروس کرونا کووید 19   

( کلیک )
3.پارت دوم = احلام                       

(کلیک )
3.پارت سوم = قربانی های اجباری 

( کلیک )

 


 داستان حضرت ابراهیم یکی از داستان های زیبای قرانه و برای اینکه یه کار فرهنگی انجام بده اول با بت پرست ها ، ماه پرست و ستاره پرست ها همراه شد اما در ادامه و   بعد از افولشون ، منطقی به طرفدارهای هر دسته  بگه این خدا ها فیک هستن و اینجا اصل حرف و هدف  مد نظره و نه اینکه در نهایت بگن حضرت ابراهیم ستاره  پرست شد یا نه و  تمام اینها برای اینه که حقیقت رو به مردم نشون بده.

 

مدتی پیش ، اقای سید حسن اقا میری با یه خانم خواننده اونور آبی به اسم احلام لایو میذاره و حالا اون خانم به احترام این شخص و اینکه حرف و حدیثی نباشه حجاب سر کرد و حالا نکته اینجاست که توی اون لایو که حدود 57 دقیقست ، در طول مدت لایو در باره این صحبت میکنن که چرا برخی تندروی ها باعث شده بعضی از این مملکت فراری بشن و وقتی رفتن اونور ، تمام خط قرمز هایی که اینور رعایت میکردن رو بشن و علیه اینا بشن و اقایون مسئول تعجب کرده و بگن این چرا اینطوری کرد ؟؟؟در انتها بحث به سمتی میره که احلام کمی برای اقا میری میخونه و حالا همه خبرگذاری ها منتظر ، اهای بدونید که اسلام به خطر افتاد!!! تو رو خدا تیترها رو ببینید که چی نوشتن یعنی 52 دقیقه  حرف زدن اونها درباره این چیزا رو نمیشنون یا شایدم به سودشون نیست که بشنون و یهو دست میزارن روی این خوندن و از طرفی متهم هست که چرا خلع لباس شده و همچنین برخی حرفاش در تناقض با بعضی حرفهای دیگست.

 

دقت کنید این لایو رو مدتی بعد از پست تتلو گذاشت ، توی پست تتلو میگه اون جریانهایی که اینو بردن سر ناو ، کلی درباره شهید و هسته ای اینا خوند چیکارش کردن که مجبور شه بره خارج ؟ یا مثلا عادل فردوسی پور چرا با اون همه محبوبیت حذف شد ؟ مردم باید زندگی کنن و پول در بیارن ، شما هی داری سنگ میندازی جلوشون . خبرگذاری ها اینو نمی بینن یهو گیر میدن به خوندن احلام  و عکسشو جاش گلدون میذارن.

 

تیترهای پست احلام با اقا میری



+انتقاد تند یک از لایو حسن آقامیری و احلام - آپارات

+لایو عجیب و مستهجن حسن آقامیری با احلام + فیلم - ستاره پارسی

+همخوانی سید حسن آقامیری و احلام در لایو اینستاگرامی - مجله .

+لایو شبانه آقامیری و احلام نشانه ریاکاری‌ست؟ - برترین ها

 

عجیب ، مستهجن ، ریا .

مسئولین فرهنگی که خواب تشریف دارن ، مدتهاست که رسانه ملی ، دیگه رسانه اول نیست ، میخوای قبول نکنی نکن ، اصن یه سوال ، استاد رائفی پور رو مگه تلوزیون معروف کرد و شناخته شد؟؟ شما یه بار مثلا یه وزیر رو دعوت کن به یه جایی ، بعد رائفی رو دعوت کن ، ببین برای کدوم بیشتر میان . رسانه ی مورد علاقه ی من یوتیوب هست و برخی کانالهای خبری که بهشون اعتماد دارم .

 

در زمان خواب مسئولین فرهنگی که خوابن و اقای ای گفت اتش به اختیار ؛ می دونید چند نفر تو لایو تتلو میرن؟ و رکورد لایو تتلو چقدره؟ نه والا . کی میدونه ؟ فقط زور و حذف و اینا اونوقت جالبه تو رومه ها چه مقالاتی مینویسن.

 

 

این عکس با سایز بزرگتر برای مطالعه

( کلیک )

 

اقا اصن به ساز شما میرقصم ، این لایو ، بد ، زشت ، حرام ، مفسده ، ببینید که اینا چی دارن میگن ، اصن فایل  mp3 هست و نبینید کی داره میگه ، ببینید چی داره میگه ، ببینید حرفاش درسته یا نه ؟ چرا حرفهای رائفی هم درباره این مسئله عین اقا میری هست ، اونکه دیگه لایو نذاشته بگید حجابش افتاده . لطفا حرف رو ببینید که چی گفته شده و نه اینکه ببینید کی گفته .خواهش میکنم.

 

 


 

یعنی آش اینقدر شور شده که به امید دانا فشار اوردن که بیاد راجع به این لایو صحبت کنه!!! خنده داره به خدا

 

+ این ویدیو رو ببینید

( کلیک )

 


فهرست این چهار یادداشت


3. چرا یادداشت های 3 گانه!؟؟؟     

(کلیک )
3.پارت اول - ویروس کرونا کووید 19   

( کلیک )
3.پارت دوم = احلام                       

(کلیک )
3.پارت سوم = قربانی های اجباری 

( کلیک )

 


بیماری ها همیشه جزئی از زندگی خاکی این سیاره بوده و احتمالا هست ، حالا بعضی ها شدتش زیاده و بعضی طبیعی و بعضی ساخته دست بشر هستند ، روی برخی از بیماری هایی که تلفات یا شیوع بیشتری داره ، تحقیق و مطالعه میشه و برای اون درمانی پیدا و واکسن تولید میشه . بیماریهایی مثل فلج اطفال و هاری و . ، که اینا براشون واکسن هست . دانش میتونه یه سلاح باشه و اگه در مرز بی اخلاقی استفاده بشه عوارض جبران ناپذیری داره مثل همین بیماری ایدز که روی افریقایی ها امتحان کردن .

 

در سالهای اخیر ، در فیلم های هالییود ، شاهد فیلم هایی هستیم که اشاره به یه ویروس با سرعت شیوع بالا میکنه و در جدیدترین نسخه از فیلم هایی که زیر نظر صهیونیست جهانی  ساخته شده ، اسم ویروسی رو مطرح میکنن که همین الان سیاره خاکی ما باهاش درگیره . ویروس کرونا .البته جدا از فیلم ها ، یادداشت ها و داستان و رمان هایی هم هست که اشاره به این ویروس همه گیر شده.همچنین در برخی از روایات اسلامی هم اشاره به بیماریهایی شده که همه گیر میشن و کلی انسان رو میکشند.اما تمرکز من در این یادداشت روی فیلم هایی هست که در هالیوود یا صهیونیست ساخته شده . خب بسم الله.

 

چند تا فیلم معروف هست که شاید اسمش رو شنیده باشید ، من اول اسم فیلم ها رو میگم بعد تک تک وارد جزئیات میشم و سکانس های لازم رو میگم و اگه بخش خاصیش مدنظرم باشه رو ضبط و آپلود میکنم و اینجا با شما به اشتراک میذارمش.

 

اسامی 4 فیلم معروف درخصوص ویروس کرونا


1.   Contagion 2011 - فیلم شیوع
2.   Flu 2013
3.   Terrius Behind me 2018

4.   Hellboy 2019

 

 

درباره فیلم ها


 

بررسی کوتاه فیلم شیوع


این فیلم درخصوص یه ویروس که ابتدا در بدن یه خفاش بوده و بعدا و از طریق بزاق خفاش الوده به ویروس ، که هوس کرده موز بخوره ،   روی موز ریخته شده و  این خفاش وارد طویله خوک ها شده و تکه موز الوده از دهش روی سطح زمین می افته و  بعدا خوک اون رو میخوره و این خوک بعدا خودش بعنوان یه غذا طبخ میشه و ویروسی که توی این پروسه بوجود میاد یا شایدم جهش یافته از طریق 4 نفر که هر کدوم اهل یک کشور هستن توی چند نقطه از جهان پخش میشه و سرعت شیوعش بالاست و واکسنی هم براش نیست و مردم شهرها رو توی قرنطینه میذارن و اگه کسی بخواد تخلفی کنه و قرنطینه رو بشکنه باهاش برخورد میکنن . مردم تو قرنطینه می مونن تا در نهایت بعد از چند ماه واکسنش رو تولید میکنن و به مردم میدن.

 

خب دقت کنید ، منشا ویروس در این فیلم خوک و خفاش معرفی شد .

 

 

بررسی کوتاه فیلم فلو


فیلم اینطور شروع میشه که اول فیلم عده ای ، میخوان قاچاق انسان کنن و عده ای رو سوار یک کانتینتر کرده و بعدش اونارو لابه لا مابقی کانتینر ها به کشور کره بیارن ، یکی از اونها مبتلا به ویروسی بوده و چون داخل کانتینر ، هم یه فضای بسته و همه هم به هم نزدیک بودن ، ویروس پخش شده و همه شون مبتلا شدن و می میرن ، بدن یکی از اون افراد داخل کانتینر نسبت به این ویروس مقاوم بوده و بعدا در طول فیلم از طریق پلاسمای خون این شخص ، داروی ویروس جدید رو تهیه میشه ، سوپراستار این فیلم یه خانم دکتری هست که اول این بیماری جدید رو تشخیص میده و حالا دختر 4-5 ساله این خانم دکتر هم مبتلا به این ویروس میشه و چون این خانم دکتر جزئ کادر درمانی بوده که در روند تهیه تولید دارو با واکسن این بیماری بوده و میدونسته از طریق پلاسما امکان درمان هست ، یه جوری پلاسمای گرفته شده از شخص مهاجر رو به بدن دخترش میزنه و در نهایت این دخترش خوب میشه .

 

ویدیو کلیپ مربوطه

( کلیک )

 

 

 

بررسی کوتاه فیلم Terrius Behind me


این یه سریال هست ، من کل سریال رو ندیدم که ماجراش چی هست اما در قسمت 20 - دقیقه 53 ، صحبت از یک ویروس آزمایشگاهی میکنن که از خانواده مرس و سارس هست و اسمش هم کرونا ویروس هست. رسما نام ویروس رو میگه . کرونا ویروس ، کلیپش رو با هم ببینیم تا دیگه حرف و حدیثی نباشه .ضمنا میگه بعنوان یه سلاح هم میتونه استفاده بشه و الان براش درمانی نیست. این فیلم متعلق به سال 2018 هست .

 

ویدیو کلیپ مربوطه

( کلیک )

 

بررسی فیلم هلبوی 2019 


فیلم های هلبوی ، چند سری دارن ، مثل سری فیلم های هری پاتر که شخصیت اصلی فیلم در اینجا ، شخصی هست به اسم هلبوی ، یعنی یه موجودی متولد شده از جهنم که دربرابر بقیه موجودات اهریمنی وایمیسته و از بشریت دفاع میکنه . ماجرای این فیلم اینه که ملکه ویروس طاعونش رو در زمان خودش پخش میکنه و بعد از کلی تلفات گرفتن ، شاه ارتور در مقابلش تسلیم میشه و روزی که شاه ارتور زیر درخت . به دیدن ملکه میره اطرافیان ملکه بهش خیانت کرده ، ملکه کشته شده و بدنش رو تکه تکه کرده و هر بدنش رو در قسمتی از دورترین نقطه درون صندوقچه ای که با زنجیر و با یک طلسم دفنش میکنن و فقط یک مرد خدا میتونه اون طلسم رو باطل کنه و صندوقچه رو باز کنه.

 

ویدیو کلیپ مربوطه - پارت اول -

( کلیک )

 

حالا بعد از گذشت سالها ، یه موجود اهریمنی تصمیم میگیره که ملکه رو مجدد زنده کنه و تکه های اجسادش رو مجدد جمع کنه و زنده اش کنه . در نهایت این اتفاق می افته و نکته کلیدی اینه ، ملکه برمیگرده ، طاعون خودش رو مجدد شیوع میده و نخست وزیر انگلیس میگه تو خونه هاتون بمونید و بیرون نیاید و با افراد بیمار تماس نگیرید. سرعت شیوعش هم بسیار بالاست .

 

ویدیو کلیپ مربوطه - پارت دوم  -

( کلیک )

 

+همچنین این فیلم یه بحث جالب دیگه هم داره که فقط اشاره میکنم و شاید شنیده باشیم ، اونم اینکه جن و پریان علاقه شدید به فرزند نوزاد انسان دارن و می نش و تو این فیلم اون موجود پری که شبیه بچه انسان هست و جایگزین اون شده گروگاخ هست.

 

ویدیو کلیپ مربوطه - پارت سوم -

( کلیک )

 

جمع بندی


اگه دقت کنید در این فیلم ها و بعضی فیلم هایی که ساخته شده و اسمشون توی این لیست نیست و من ندیدمشون یا خیلی معروف نیست ، همه صحبت از یه ویروس میکنن که قراره جهانی بشه و یه جورایی اذهان رو اماده کنن . 

 

یه نکته جالبتر دیگه اینکه


بازی اویل 3 توی شهری به نام را سیتی هست و اگه حروف کلمه را رو جابجا کنیم به کلمه کرونا می رسیم ، منظورم اینه که این پروژه از مدت ها قبل کلید خورده بود و فقط دنبال زمان بودن تا نتایجش تکمیل بشه و حالا اسمش جای دیگه یه چیز دیگه بود اما حروف اصلی نام نهایی ویروس در اون کلمات گنجونده شده بود .

 

coronavirus = raccoon city evil 3

 

خودتون حرف را رو جابجا کنید ببینید کرونا از داخلش در میاد یا نه ؟

 


فهرست این چهار یادداشت


3. چرا یادداشت های 3 گانه!؟؟؟     

(کلیک )
3.پارت اول - ویروس کرونا کووید 19   

( کلیک )
3.پارت دوم = احلام                       

(کلیک )
3.پارت سوم = قربانی های اجباری 

( کلیک )

 


سلام.اخیرا 2 تا موضوع توی ذهنم بود که درموردشون مطلب بنویسیم و تو وبلاگ 3 نفر ، بخاطر اون موضوعات ، دیدم جای خوبیه که مطالبی عنوان بشه و نقطه نظر دوستان رو هم بشنوم ولی خب ، هر کدوم از اون دوستان حالا به هر دلیل کامنت های من تایید نشده و نفر سوم هم رسما برام کامنت زیر رو گذاشته که .

( این پست )

 

(( .آقای محترم،

 سوالهای شخصی (حتی اگر از روی کنجاوی سرکار باشند!!!) یا نظر های بی ربط شما در وبلاگ من نه جوابی دریافت خواهند کرد نه تآیید خواهند شد.

از طرف دختر خاله ی یک نفر دیگر . )) 

 

2

 

من در مورد 3 موضوع زیر کامنت هایی رو گذاشتم و در پست پایین همینی که لینکش رو گذاشتم ازشون سوال کردم که ایا ایشون یک پزشک هستند؟ که حالا ایشون برداشتشون این بوده که سوالم درست نبوده و خلاصه اینکه کامنتهام دیگه تایید نمیشه اونجا ولی این باعث نمیشه که اصل موضوع فراموش بشه و فقط باعث شد که عزمم رو جزم کنم که این یادداشت ها بصورت مستند ثبت بشه تا شاید کسی براش جوابی داشته باشه .

 

+ یک چیزی که یادم اومد الان اینه که مشابه این اتفاق یه بار دیگه هم افتاد البته تو وب یه نفر دیگه ، من برای وبلاگ خانم اردیبهشتی که نویسنده مطالب بودن ، کامنتی گذاشتم اما همسرشون بلند شدن اومدن وب من ، مطالبی رو عنوان کردن که اصلا به ایشون ربطی نداشت . من سوالم از نویسنده اون وبلاگ به نام نسرین بود ولی اگه به متن دقت کنید نوشته دختر خاله ی یک نفر دیگر ، من واقعا متوجه نمیشم ، ایا اون وبلاگ برخلاف نام یک نویسنده ، بیش از یک نویسنده داره ؟ من قضاوتی نمیکنم چون شخص خانم نسرین ، خیلی ادم خوب و با شخصیتی هستن و از برخی مسائل به سادگی عبور نمیکنن و اگه جوابی داشته باشند حتما میدن اما این رو نوشت . به نظرم یه سوئ تفاهم میتونه باشه وقتی نویسنده وبلاگ بیش از یک نفر باشه اما با تمام این حرفها ، خانم نسرین نویسنده اون وبلاگ بسیار با شخصیت هستند و من این رو نوشت رو از جانب ایشون نمیدونم و متاسفانه تو وبلاگ هایی بیش از یک نویسنده که تمام نویسندگان ، فقط با یک اکانت اقدام به ثبت مطلب میکنن ممکنه این اتفاق پیش بیاد که بسیاری جای تاسف داره.

 

بهرحال تا الان خیلی حسش نبود که پست ها رو با جزئیات بنویسم ولی رفتار این عزیزان باعث  نوشتن این پست ها شد ولی من تضمین نمیدم که از پست هاشون اسکرین شات نگیرم و نذارم . تقدیم به هر 3 دوست عزیز که این مسائل فقط اختلاف سلیقه های ماست .کاش کامنت ها جواب داده میشد و نهایتش گفتگویی انجام میشد نه اینکه صورت مسئله پاک بشه .اما حالا که پاک شد من اینجا صورت مسئله رو مطرح میکنم .

 

1.کرونا ویروس کووید 19

2.احلام

3.قربانی های اجباری

 


+ خیلی سال قبل ، یادداشتی نوشتم به اسم woman to go  و اینکه زنها رو گذاشتن پشت  ویترین دارن میفروشنش ، اونموقع بهم پریدن که نه ، اینطور نیست و اشتباه میکنی ولی بعدا اثبات شد که هست!!!

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها